«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

خدمت به مردم

از مرحوم آیت الله بروجردی نقل است که فرمود: «در ایام اقامتم در بروجرد، شبی در خواب دیدم به خانه ای وارد شدم، گفتند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آنجا تشریف دارد، وارد شدم و سلام کردم و در آخر مجلس که جا بود، نشستم. دیدم حضرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در صدر مجلس جلوس فرموده است و بزرگانی از علما و زُهّاد در کنار ایشان نشسته اند و مقدّم بر همه و نزدیک تر از سایرین به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ، سید جواد طباطبایی ـ برادر کوچک تر علامه سید مهدی بحرالعلوم ـ نشسته است».
به فکر فرورفتم که در میان این جمع، کسانی هستند که هم عالِم تر از سید جوادند و هم زاهدتر از او، چرا این امتیاز، نصیب سید جواد شده است. در همین اندیشه بودم که نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «سیدجواد به کار مردم و اهل حاجت، از همه کوشاتر بوده است».
اَلا گر طلبکار اهل دلی، ز خدمت مکن یک زمان غافلی
به حال دل خستگان درنگر، که روزی تو دلخسته باشی مگر
درون فروماندگان شاد کن، ز روز فروماندگی یاد کن

پرینت
اشتراک در واتس اپ
اشتراک در تلگرام
0 0 رای ها
امتیازدهی به حکایت
default
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

حکایت های پیشنهادی