«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

رنج و تلاش برای کسب روزی

امام صادق (عليه السلام) جامه زبر كارگرى برتن و بيل دردست داشت و در بوستان خويش سرگرم بود. چنان فعاليت كرده بود كه سراپايش راعرق گرفته بود.
در اين حال، ابوعمر و شيبانى وارد شد! و امام را در آن تعب و رنج مشاهده كرد. پيش خود گفت، شايد علت اينكه امام شخصا بيل به دست گرفته و متصدى اين كار شده اين است كه كسى ديگر نبوده و از روى ناچارى خودش دست به كار شده، جلو آمد و عرض كرد: «اين بيل را به من بدهيد، من انجام مى دهم».
امام فرمود: «نه، من اساسا دوست دارم كه مرد براى تحصيل روزى رنج بكشد و آفتاب بخورد.

نام نویسنده: علامه مطهری
منبع حکایت: داستان راستان
پرینت
اشتراک در واتس اپ
اشتراک در تلگرام
0 0 رای ها
امتیازدهی به حکایت
default
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

حکایت های پیشنهادی