بهلول و شکستن سر استاد
روزی بهلول در حالی که داشت از کوچه ای میگذشت شنید که استادی به شاگردانش میگوید : من امام صادق (علیه السلام) را قبول دارم اما در سه مورد با او کاملا مخالفم! یک اینکه میگوید : خداوند دیده نمیشود پس اگر دیده نمیشود وجود هم ندارد دوم میگوید: خدا شیطان را در آتش جهنم […]