زمینه چینی برادر زاده امام کاظم علیه السلام برای کشتن آن حضرت

علی بن جعفر «برادر امام کاظم» می‌گوید: برای عمره ماه رجب در مکه بودیم که محمد بن اسماعیل بن امام صادق «برادرزاده امام کاظم» نزد من آمد و گفت: «عمو جان تصمیم دارم به بغداد مسافرت کنم، دوست دارم با عمویم موسی بن جعفر علیه السلام خداحافظی کنم، دلم می‌خواهد تو نیز همراه من باشی». […]

غذای خلیفه

روزی هارون الرشید از طعام خود برای بهلول غذائی فرستاد، خادم غذا را برداشت و پیش بهلول آورد. بهلول گفت من نمی خواهم ببر پیش سگ های پشت حمام بینداز، غلام عصبانی شد و گفت ای احمق این طعام، مخصوص خلیفه است اگر برای هر یک از امناء و وزرای دولت می بردم به من […]

دستور نگرفتن سهم امام،به خاطر حفظ جان امام

به عبیدالله بن سلیمان، وزیر طاغوت وقت، خبر دادند که حضرت مهدی(علیه السلام) دارای چند وکیل است که سهم امام را به نمایندگی از آن حضرت، از شیعیان می‌گیرند وزیر تصمیم‌گرفت تا وکلاء را دستگیر کنند، جریان را با خلیفه در میان گذاشتند، خلیفه گفت: «به جستجوی خود آن مرد «حضرت مهدی (علیه السلام)» بپردازید […]

قرب الی الله

 حسین بن محمد حکایت کند: وزیر دربار خلیفه عباسی روزی به من گفت: خلیفه عباسی ، ابن الرضا «یعنی ؛ امام علی هادی ( ع) را تحویل زندانبان خود به نام علی بن‌کرگر داده است و من سخت برای آن حضرت می ترسم، زیرا که علی بن کرگر شخصی بی رحم و بی باک است […]

طبّ در اسلام

در مجمع البیان نقل می کند که در زمان هارون الرشید طبیبی بود نصرانی. حال طبیب مخصوص خلیفه بود یا خیر به هر حال نصرانی بود. این از یکی از دانشمندان اسلامی سوال کرد گفت: در کتاب شما ما هیچ بحثی راجع به طب نمی بینیم و حال آن که علم نافع دو گونه است: […]

در رکاب خلیفه

علی (علیه‌السلام) هنگامی که به سوی کوفه می‌آمد، وارد شهر انبار شد که مردمش ایرانی بودند. کدخدایان و کشاورزان ایرانی خرسند بودند که خلیفه محبوبشان از شهر آنها عبور می‌کند، به استقبالش شتافتند، هنگامی که مرکب علی (علیه السلام) به راه افتاد، آنها در جلو مرکب حضرت شروع کردند به دویدن. علی (علیه السلام) آنها […]