بهلول و دنبه

روزی بهلول نزد هارون الرشید رفت و درخواست مقداری پیه کرد تا با آن پیه پیاز، که نوعی غذای ارزان قیمت برای مردم فقیر بوده، فراهم سازد. هارون به خدمتکارانش گفت مقداری شلغم پوست کنده نزد او بیاورند تا شاهد عکس‌العمل بهلول باشند و بیازمایند که آیا او می‌تواند میان پیه و شلغم پوست‌کنده تمایزی […]

زمینه چینی برادر زاده امام کاظم علیه السلام برای کشتن آن حضرت

علی بن جعفر «برادر امام کاظم» می‌گوید: برای عمره ماه رجب در مکه بودیم که محمد بن اسماعیل بن امام صادق «برادرزاده امام کاظم» نزد من آمد و گفت: «عمو جان تصمیم دارم به بغداد مسافرت کنم، دوست دارم با عمویم موسی بن جعفر علیه السلام خداحافظی کنم، دلم می‌خواهد تو نیز همراه من باشی». […]

پرهیز از نامحرم

هارون الرشید امام کاظم علیه السلام را زندانی کرد. کنیزی زیبا و فهمیده را به خدمت او در زندان فرستاد و در حقیقت نظرش این بود که آن حضرت به کنیز تمایل پیدا کند و منزلت او در بین مردم کم شود و یا این که تمایل او به کنیز بهانه‌ای بدست او دهد تا […]

یقین امام

محمد بن سنان گوید: چند روزی پس از آن که امام موسی کاظم علیه السلام  رحلت نمود و امام رضا علیه السلام  جای پدر، در منصب امامت قرار گرفت و مردم در مسائل مختلف به ایشان مراجعه می کردند به حضرت عرض کردم : یاابن رسول الله ممکن است از طرف هارون به شما آسیبی […]

شجاعت موسی در تبلیغ

موسی بن عمران به اتفاق برادرش هارون در حالی که جامه هایی پشمینه بر تن و عصاهای چوبین در دست داشتند و همه تجهیزات ظاهریشان منحصر به این بود بر فرعون وارد شدند و او را به قبول حق دعوت کردند و با کمال قاطعیت ابراز داشتند: اگر دعوت ما را بپذیری و به راهی […]

حرص و طمع محمد بن اسماعیل

علی بن جعفر، برادر امام کاظم (علیه السلام) می‌گوید: برای عمره ماه رجب در مکه بودیم که محمد بن اسماعیل بن امام صادق «برادر زاده امام کاظم» نزد من آمد و گفت: «عمو جان تصمیم دارم به بغداد مسافرت کنم، دوست دارم با عمویم موسی بن جعفر (علیه السلام) خداحافظی کنم، دلم می خواهد تو […]