پیرمردباهوش

پادشاه محمود پیرمردی ضعیف را دید، کـه پشتواره ای خار میکشد. بر او رحمش آمد؛ گفت: ای پیرمرد دو ؛ سه دینار زر می‌خواهی؟ یا دراز گوش«خر»؟ یا دو سه گوسفند؟ یا باغی کـه بـه تو دهم تا از این زحمت خلاصی یابی؟ پیرمرد گفت: زر بده، تا در بین بندم و بر دراز گوش […]

چراغی که به خانه رواست

ابوطلحه انصاری بیشترین درختان خرما را در مدینه داشت و باغ او محبوب ترین اموالش بود. این باغ که روبروی مسجد پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) واقع شده بود، آب زلالی داشت. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گاه و بی گاه وارد آن باغ می شد و از چشمه ی آن می نوشید. […]