پاکدامنی شهید عباس بابایی

یکی از نزدیکان شهید عباس بابایی تعریف می­ کند: دزفول بودم که زنگ زد و گفت: اگر امکان دارد به تهران بیایید با شما کار دارم. من هم دو سه روزی مرخصی گرفتم و به تهران رفتم. گفت: آسایشگاهی که من در آن هستم، در طبقه دوم ساختمان است و من می­ خواهم به طبقه […]