پسر بی ادب

شیخ اجل سعدی می‌گوید: از سرزمین «دودمان بکر بن وائل» نزدیک شهر نصیبین که در دیار شام قرار داشت، مهمان پیرمردی شدم، یک شب برای من چنین تعریف کرد: من در تمام عمرم جز یک فرزند پسر – که اکنون در این جا است – فرزندی ندارم. در این بیابان درختی کهنسال است که مردم […]

چگونه گناهان فرو می ریزد

ابوعثمان می‌گوید: من با سلمان فارسی زیر درختی نشسته بودم، او شاخه خشکی را گرفت و تکان داد ، همه برگهایش فرو ریخت. آنگاه به من گفت: نمی پرسی چرا چنین کردم ، گفتم: چرا این‌کار را کردی ؟در پاسخ گفت: یک وقت زیر درختی در محضر پیامبر ( ص )نشسته بودم، حضرت شاخه خشک […]

نصایح لقمان به فرزندش

سعی لقمان بر این بود که در مناسبتهای مختلف فرزندش و همچنین سایر مردم را پند و اندرز دهد. لقمان فرزندش ناتان را خطاب قرار داد و گفت: …فرزندم: دین مانند درخت است، ایمان به خدا آبی است که آن را می‌رویاند. نماز ریشه آن، زکات ساقه آن، دوستی در راه خدا شاخه‌های آن، اخلاق […]