انسانها، برده نیکی

مردى خدمت على (عليه السلام) آمد و عرض كرد: يا اميرالمؤمنين من حاجتى دارم . حضرت فرمود: حاجتت را روى زمين بنويس! زيرا كه من گرفتارى تو را آشكارا در چهره تو مى بينم و لازم نیست بیانش کنی! مرد روى زمين نوشت:« انا فقير محتاج » من فقيرى نيازمندم . على (عليه السلام) به […]

بهلول و دنبه

روزی بهلول نزد هارون الرشید رفت و درخواست مقداری پیه کرد تا با آن پیه پیاز، که نوعی غذای ارزان قیمت برای مردم فقیر بوده، فراهم سازد. هارون به خدمتکارانش گفت مقداری شلغم پوست کنده نزد او بیاورند تا شاهد عکس‌العمل بهلول باشند و بیازمایند که آیا او می‌تواند میان پیه و شلغم پوست‌کنده تمایزی […]

حکایت پند آموز جالب و زیبای کور حقیقی

فقیری به در خانه بخیلی آمد، گفت: شنیده ام که تو قدرتی از مال خود را نذر نیازمندان کرده ای و من در نهایت فقرم، به من چیزی بده.  بخیل گفت: من نذر کوران کرده ام. فقیر گفت: من هم کور واقعی هستم، زیرا اگر بینا می بودم، از در خانه خداوند به در خانه […]

اطعام برای رضای خدا

امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) بیمار شدند. امیرمومنان و حضرت زهرا (علیهما السلام) نذر کردند که اگر بیماری انها برطرف شود ، سه روز روزه بگیرند. خدای تعالی حاجت آنان را برآورد و ان دو بزرگوار سلامت خود را باز یافتند و آن ها هم به نذرشان وفا کرده و سه روز روزه […]