شیخ انصاری چگونه شیخ انصاری شد؟

مرحوم شیخ مرتضی انصاری با برادر خود از کاشان به مشهد مقدس مسافرت نمود، پس از آن به تهران آمد و در حجره یکی از طلاب منزل گرفت. روزی شیخ به همان طلبه، مختصر پولی داد تا نانی بگیرد، وقتی برگشت شیخ دید حلوا هم گرفته و بر روی نان گذاشته است. به او گفت: […]

فریب دنیا

آیت‌الله شبیری زنجانی نقل میکردند : معمولاً آیت الله بروجردی(ره) در پایان درس چند جمله‌ای موعظه می‌کرد و پیدا بود که از روی قلب موعظه می‌کند.  به گونه‌ای بود که در مخاطب اثر می‌کرد. به یاد دارم این عبارت را با حال خاصّی می‌گفت : «الدُّنْیَا یَمُرُّ و یَغُرّ» یعنی دنیا می‌گذرد و انسان را […]

شدت تأثیر آیات قرآن در امام علی علیه السلام

حبه عربی می‌گوید: در آن اثناء که من و نوف در حیاط قصر دارالاماره کوفه خوابیده بودیم، ناگهان متوجه شدیم که امیر المومنین علیه السلام در باقیمانده شب، همچون آدمی سرگردان دست بر دیوار گذاشته و می‌خواند: ان فی خلق السماوات و الارض و اختلاف اللیل و النهار تا آخر آیه ، این آیات را […]

زمینه چینی برادر زاده امام کاظم برای کشتن آن حضرت

علی بن جعفر «برادر امام کاظم » می‌گوید: برای عمره ماه رجب در مکه بودیم که محمد بن اسماعیل بن امام صادق «برادر زاده امام کاظم » نزد من آمد و گفت: «عمو جان تصمیم دارم به بغداد مسافرت کنم ، دوست دارم با عمویم موسی بن جعفر لیلا خداحافظی کنم، دلم می خواهد تو […]

محبت خاندان نبوت

شخصی ازیوسف بن یعقوب که مردی نصرانی و از اهل فلسطین بود پیش متوکل، سخن چینی کرد.متوکل دستور دادبرای مجازات احضارش‌کنند.یوسف نذر کرد: اگر خداوند او را به سلامت به خانه اش برگرداند و از متوکل آسیبی به او نرسد، صد اشرفی به حضرت امام علی النقی یا پرداخت نماید.در آن موقع، خلیفه حضرت را […]

مواظب باش خودت را دراختیار هوای نفست مگذار

مردی محضر حضرت عیسی(ع)آمد و عرض کرد: مرتکب زنا شده ام، مرا از گناه پاک کن. عیسی (ع) دستور داد که تا تمام مردم را در تطهیر گناهکار حاضر شوند و برای مجازات وی گودالی کندند وقتی همه جمع شدند و گناهکار در اجرای قانون الهی قرار گرفت. نگاهی به جمعیت انبوه مردم انداخت که […]

مؤذن بد صدا

مؤذنی بد صدا، در شهری زندگی می‌کرد او هر روز با صدای بد و ناهنجاری اذان می‌گفت. یک وقت دید: یک یهودی برایش هدیه ای آورد و گفت این هدیه ناقابل را قبول می‌کنی؟ -برای چی ؟ -یک خدمت بزرگی به من‌کردی -. چه خدمتی ؟ من‌که خدمتی به شما نکرده ام. -من دختری دارم […]

حرص و طمع محمد بن اسماعیل

علی بن جعفر، برادر امام کاظم (علیه السلام) می‌گوید: برای عمره ماه رجب در مکه بودیم که محمد بن اسماعیل بن امام صادق «برادر زاده امام کاظم» نزد من آمد و گفت: «عمو جان تصمیم دارم به بغداد مسافرت کنم، دوست دارم با عمویم موسی بن جعفر (علیه السلام) خداحافظی کنم، دلم می خواهد تو […]