بهلول و دنبه

روزی بهلول نزد هارون الرشید رفت و درخواست مقداری پیه کرد تا با آن پیه پیاز، که نوعی غذای ارزان قیمت برای مردم فقیر بوده، فراهم سازد. هارون به خدمتکارانش گفت مقداری شلغم پوست کنده نزد او بیاورند تا شاهد عکس‌العمل بهلول باشند و بیازمایند که آیا او می‌تواند میان پیه و شلغم پوست‌کنده تمایزی […]

پرهیز از نامحرم

هارون الرشید امام کاظم علیه السلام را زندانی کرد. کنیزی زیبا و فهمیده را به خدمت او در زندان فرستاد و در حقیقت نظرش این بود که آن حضرت به کنیز تمایل پیدا کند و منزلت او در بین مردم کم شود و یا این که تمایل او به کنیز بهانه‌ای بدست او دهد تا […]

عنایت امام کاظم به به شیعیان

روزی هارون الرشید مقداری لباس از جمله جبه زرباف سیاه رنگی -که پادشاه روم به هارون فرستاده بود – به عنوان قدردانی به علی بن یقطین، هدیه کرد. علی بن یقطین تمام آن لباس‌ها، همراه همان جبه و مبلغی پول و خمس اموال خود را که معمولا به حضرت میداد، به محضر امام کاظم فرستاد، […]

غذای خلیفه

روزی هارون الرشید از طعام خود برای بهلول غذائی فرستاد، خادم غذا را برداشت و پیش بهلول آورد. بهلول گفت من نمی خواهم ببر پیش سگ های پشت حمام بینداز، غلام عصبانی شد و گفت ای احمق این طعام، مخصوص خلیفه است اگر برای هر یک از امناء و وزرای دولت می بردم به من […]

کنیز باهوش

هارون الرشید، پنجمین خلیفه عباسی، روزی شنید که یکی از کارمندانش کنیزی زیبا و باکمال در اختیار دارد؛ او را احضار کرده و درخواست خرید کنیز را نمود. آن مرد از نهایت علاقه ای که به کنیز داشت چیزی نگفت و غمگین و محزون به خانه برگشت. کنیز باهوش، همین که از ناراحتی مولای خویش […]

استدلال به قرآن علیه طاغوتی ستمگر

هارون الرشید پنجمین خلیفه مقتدر عباسی ، طاغوتی بزرگ و دیکتاتوری بی نظیر در زمان خود بود و در میان تمام خلفای عباسی هیچکدام قدرت و شکوه ظاهری او را نداشت و مردم ستمدیده نمی توانستند در برابر او و دژخیمان جلاد او کوچکترین حرکتی بر ضد او نشان دهند امام هفتم شیعیان حضرت موسی […]

ریاکاری هارون و بنای مسجد!

هارون الرشید در بغداد مسجدی احداث کرد و بر سر در آن نام خود را نوشت ، روزی که برای بررسی به آن مسجد آمده بود بهلول رسید و گفت چه ساخته ای؟گفت خانه خدا را بنا کرده ام بهلول گفت- دستور بده تا اسم مرا به جای اسم تو بر دیوار نقش‌کنند. شاه غضبناک […]

ارزش سلطنت از دید بهلول

روزی بهلول بر هارون‌الرشید وارد شد خلیفه گفت: مرا پندی بده بهلول پرسید: اگر در بیابانی بی‌آب ، تشنگی بر تو غلبه نماید چندان که مشرف به موت گردی در مقابل جرعه‌ای آب که عطش تو را فرو نشاند چه می‌دهی؟ هارون الرشید گفت: صد دینار طلا بهلول پرسید: اگر صاحب آب به پول رضایت […]

ٱفت علم بی تزکیه

قاضی علی بن محمد الماوردی ، اهل بصره و در فقه شافعی استاد بود. او معاصر با شیخ طوسی ره بود، خودش می‌گوید: زحمت زیادی کشیدم در جمع و ضبط کتابی ، در خرید و فروش بیع و شراء ، و همه جزئیات و فروعات مسائل مربوط به آن را در خاطرم ثبت کردم ، […]

حرص و طمع هارون الرشید

هارون الرشید، پنجمین خلیفه عباسی، روزی شنید که یکی از کارمندانش کنیزی زیبا و باکمال در اختیار دارد؛ او را احضار کرده و درخواست خرید کنیزک را نمود. آن مرد از نهایت علاقه ایکه به کنیز داشت چیزی نگفت و غمگین و محزون به خانه برگشت. کنیز باهوش، همین که از ناراحتی مولای خویش آگاه […]