«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

اقناع اندیشه

در قرآن کریم به سه دسته از دشمنانِ اصلی اشاره شده که در ادامه آنها را نام خواهیم برد.

1-کفار و مشرکین:

در قرآن کریم، از کفار به عنوان دشمنان آشکار مسلمانان یاد شده است. «إِنَّ الْکافِرینَ کانُوا لَکُمْ عَدُوًّا مُبیناً(2)؛ همانا کافران برای شما دشمن آشکاری هستند.»

کفار و مشرکین، دائماً سد راه پیامبران الهی بوده و با ابراز تردید درمورد سخنان انبیاء، مردم را از پیروی آنان باز می داشته اند. برخی ویژگی های ذکر شده برای کفار، به این شرح است:

الف) تکذیب معجزات و نشانه های الهی: «وَ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَ کَذَّبُواْ بَِایَاتِنَا(3)؛ کسانی که کفر ورزیده و نشانه های ما را تکذیب نمودند»

ب) افراد با ایمان را مسخره می کنند: «زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ الْحَیَوهُ الدُّنْیَا وَ یَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِینَ ءَامَنُوا(4)؛ زندگی دنیا برای کافران زینت داده شده و آنها بعضی از مؤمنین را مسخره می کنند.»

ج) برای ایجاد حکومتی طاغوتی مبارزه می کنند: «وَ الَّذِینَ

کَفَرُواْ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ(1)؛ و آنها که کافرند، در راه طاغوت پیکار می کنند.»

د) افرادی بی منطق و هوچی گر هستند: «وَ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَا تَسْمَعُواْ لهَِذَا الْقُرْءَانِ وَ الْغَواْ فِیهِ لَعَلَّکُم ْ تَغْلِبُونَ(2)؛ و کافران گفتند: به این قرآن گوش فراندهید و به هنگام تلاوتِ آن جنجال کنید، شاید پیروز شوید!»

2-منافقین:

از مضرترین دشمنان جامعه ی اسلامی، گروه منافقان بوده اند که همواره با کارشکنی های خویش، در صفوف مؤمنین ایجاد اختلاف نموده و از به ثمر رسیدن تلاش های انبیاء و معصومین جلوگیری می نموده اند. قرآن کریم در بیان دشمنیِ آنان می فرماید:

«أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ تَوَلَّوْاْ قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیهِمْ مَّا هُم مِّنکُمْ وَ لَا مِنْهُمْ وَ یَحْلِفُونَ عَلَی الْکَذِبِ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ * …. إِنَّ الَّذِینَ یُحَادُّونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُوْلَئِکَ فِی الْأَذَلِّینَ.»(3)

آیا ندیدی کسانی را که طرح دوستی با گروهی که مورد غضب خدا بودند ریختند؟! آنها نه از شما هستند و نه از آنان! سوگند دروغ یاد می کنند (که از شما هستند) در حالی که خودشان می دانند (دروغ می گویند)! * … کسانی که با خدا و رسولش دشمنی می کنند، آنها در زُمره ذلیل ترین افرادند.

به فرموده ی خداوند متعال، قلب منافقین دچار مرض شده و حق را درک نمی کند؛ خداوند نیز بخاطر نفاقشان بر این مریضی می افزاید.(1) از دیگر ویژگی های ذکر شده برای منافقین، می توان این موارد را ذکر نمود:

الف) اهل خدعه بوده و در انجام عبادات، سستی و ریا می نمایند: «إِنَّ الْمُنَافِقِینَ یخَُادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خَادِعُهُمْ وَ إِذَا قَامُواْ إِلیَ الصَّلَوهِ قَامُواْ کُسَالیَ یُرَاءُونَ النَّاس(2)؛ منافقان می خواهند خدا را فریب دهند در حالی که او آنها را فریب می دهد و هنگامی که به نماز برمی خیزند، با کسالت برمی خیزند و در برابر مردم ریا می کنند.»

ب) اهل ارتباط با دشمنان اسلام و مرعوب شدن از آنها می باشند: «فَتَرَی الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ یُسَارِعُونَ فِیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشَی أَن تُصِیبَنَا دَائِرَهٌ(3)؛ کسانی را که در دل هایشان بیماری است می بینی که در (دوستی با دشمنان)، بر یکدیگر پیشی می گیرند، و می گویند: می ترسیم حادثه ای برای ما اتفاق بیفتد (و نیاز به کمک آنها داشته باشیم!)»

ج) امر به منکر و نهی از معروف کرده و در راه خدا انفاق نمی کنند: «الْمُنَافِقُونَ وَ الْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ یَأْمُرُونَ

بِالْمُنکَرِ وَ یَنهَْوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ یَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ(1)؛ مردان منافق و زنان منافق، همه از یک گروهند! آنها امر به منکر، و نهی از معروف می کنند و دست هایشان را (از انفاق و بخشش) می بندند.»

نکته قابل توجه آن است که نفاق، صفتی مذموم می باشد که در اثر تردید در کلام خدا و رسول ایجاد شده و به مانند آفتی ویرانگر، تمام ایمان فرد را زائل می کند. رگه هایی از این صفت در بسیاری از قلوب مؤمنین وجود دارد و باید با رعایت تقوا و ارتباط دائم با خداوند از طریق عبادات و دعا و قرائت قرآن، آن را در خود ریشه کن نماییم تا مبادا به مرحله ای برسیم که خداوند بر قلب ما مُهر زده(2) و ما را نسبت به حقایق، کَر و کور کند.(3)

همچنین باید با دقت در رفتار و گفتار مسئولین و اطرافیان خود، مراقب باشیم تا مبادا رگه هایی از بی اعتمادی به وعده ها و کلام خداوند، یا تمایل و اعتماد به دشمنان، در میان مردم مسلمان رواج یابد و از این طریق شرایط را برای حضور منافقین در عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشور، فراهم کرده و رهبر انقلاب را عملاً تنها بگذاریم، زیرا اگر خدای ناکرده چنین اتفاقی بیفتد، طولی نخواهد کشید که نعمتِ

حکومت الهی و امنیت و استقلال از ما گرفته شده و در زیر چکمه های دشمنان به خود آمده و متوجه خطایمان خواهیم شد.(1)

3-یهود:

خداوند متعال، یهودیان را در کنار مشرکین به عنوان کسانی معرفی می کند که بیشترین دشمنی با مؤمنان را در دل می پرورانند.

«لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَهً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا(2)؛ بطور مسلّم، دشمن ترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهی یافت.»

البته واضح است که در اینجا مقصود از یهود، آن عده از یهودیان که اهل پرستشِ حقیقی خداوند و تبعیت از دستورات او هستند نمی باشد، بلکه اکثریت یهود را در آن زمان و حتی زمان حاضر مورد اشاره قرار می دهد که به دلیل علاقه وافر به دنیا و مظاهر ثروت و قدرت، از راه حق فاصله ی بسیار گرفته و به دشمنی شدید با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امت اسلامی همت گمارده اند. از جمله ویژگی های این گروه که در قرآن به آن اشاره شده، می توان موارد زیر را نام برد:

الف) اهل سد کردن راه خداوند هستند: «فَبِظُلْمٍ مِّنَ الَّذِینَ هَادُواْ حَرَّمْنَا عَلَیْهِمْ طَیِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَن سَبِیلِ اللَّهِ کَثِیراً(1)؛ بخاطر ظلمی که از یهود صادر شد، و (نیز) بخاطر جلوگیریِ بسیار آنها از راه خدا، بخشی از چیزهای پاکیزه را که بر آنها حلال بود، حرام کردیم.»

ب) برای خداوند در این دنیا قدرتی قائل نبوده و سعی در جنگ افروزی و فساد دارند: «وَ قَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَهٌ … کُلَّمَا أَوْقَدُواْ نَاراً لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَاداً وَ اللَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ(2)؛ و و یهود گفتند: «دست خدا بسته است.» …هر زمان آتش جنگی افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت و برای فساد در زمین، تلاش می کنند و خداوند، مفسدان را دوست ندارد.»

ج) تکذیب کننده و قاتل انبیاء هستند: «کُلَّمَا جَاءَهُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَی أَنفُسُهُمْ فَرِیقًا کَذَّبُواْ وَ فَرِیقاً یَقْتُلُونَ(3)؛ هر زمان پیامبری، حکمی بر خلاف هوس ها و دلخواه آنها (بنی اسرائیل) می آورد، عده ای را تکذیب کرده و عده ای را می کشتند.»

پس از آشنایی با این دسته از دشمنان، لازم است تا با شیوه های دشمنی و آسیب رساندن به مؤمنین از طرف آنها اشاره کنیم.

1-ایجاد اختلاف و دو دستگی در میان مؤمنان:

از جمله ابزارهای بسیار قدیمی در دست دشمنان خدا، استفاده از حربه ی اختلاف در میان عموم مردم بوده است. چنانچه قرآن کریم می فرماید: «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاً(1)؛ همانا فرعون در زمین (مصر) تکبر و گردنکشی آغاز کرد و میان اهل آن سرزمین تفرقه و اختلاف افکند.»

این سیاست در دوران معاصر نیز توسط دولت های استعمارگر و خصوصاً دولت خبیث انگلیس در دنیای اسلام و کشور ما اجرا شده و حکومت ایران را تا قبل از انقلاب اسلامی، عملاً به بازیچه ای در دستان کفار تبدیل کرده بود. رهبر معظم انقلاب، امام خامنه ای نیز دائماً نسبت به این مطلب هشدار داده و سران کشورهای اسلامی را به اتحاد و پرهیز از اختلافات بیهوده دعوت نموده اند. ایشان در جایی می فرمایند:

«استکبار تلاش می کند تک تک دولت ها و حکومت های اسلامی را با چیزهای جزیی و با وعده ای واهی از بدنه ی دنیای اسلام جدا کند و وضع همین چیزی می شود که هم اینک در جهان اسلام وجود دارد.»(2)

در فتنه ی سال 88 نیز دشمن تلاش کرد تا با ایجاد اختلاف و خشونت در میان مردم، حکومت اسلامی را سرنگون کند که اگر عنایت الهی و بصیرت مردم نبود، به همین هدف نیز می رسید.

امام خامنه ای در همین زمینه می فرمایند:

«البته در سال 88 بعضی خطای بزرگی را مرتکب شدند، کشور را در لبه ی یک چنین پرتگاهی قرار دادند، یک مشکل اینچنینی را برای کشور تدارک دیدند؛ اما بحمدالله خدای متعال کمک کرد، ملت توانست از این مشکل عبور کند.»

2-استفاده از شعارها و بهانه های عامه پسند:

در طول تاریخ، بارها شاهد آن بوده ایم که دشمن با استفاده از شعارهایی که در ظاهر حرف هایی خوب و قابل قبول بوده اند، عموم مؤمنین را دچار خطا و فریب کرده است. از جمله می توان به ماجرای جنگ صفین و استفاده از شعار «لا حُکم إلا لله» اشاره نمود. در آن ماجرا، عده ی زیادی از مبارزینِ در صف امیر المؤمنین (علیه السلام)، فریب این حرف را خورده و با امام زمانِ خویش به مقابله پرداختند.

در جنگ جمل نیز از بهانه ای عوام فریبانه استفاده شد که همان خونخواهی عثمان بود. طلحه و زبیر با استفاده از پیراهن خونین عثمان، مردم را تهییج کرده و نسبت به علی (علیه السلام) شوراندند، در حالی که به فرموده ی امام علی (علیه السلام)، خودِ طلحه و زبیر از سخت ترین تحریک کنندگان مردم بر علیه عثمان بوده و آب و غذا را بر او بسته بودند.

«وَ إِنَّهُمْ لَیَطْلُبُونَ حَقّاً هُمْ تَرَکُوهُ وَ دَماً هُمْ سَفَکُوهُ.»

و هر آینه آنها حقی را طلب می کنند که خودشان زیر پا گذاشته بودند و انتقام خونی را می طلبند که خود آن را ریخته اند.

امروزه نیز، دشمنان خارجی سعی دارند تا با استفاده از شعارهایی عوام فریب، همچون حمایت از حقوق بشر و مبارزه با تروریسم، ملت مسلمان ایران و انقلاب اسلامی را در چشمان جهانیان، وارونه جلوه دهند، که إن شاءالله موفق نخواهد شد.

3- مکر و حیله و پیمان شکنی:

یکی دیگر از شگردهای پرکاربرد، فریب مسلمانان و سپس پیمان شکنی به بهانه های مختلف می باشد. نمونه ی این ماجرا را می توان در ماجرای عمرو عاص و ابوموسی اشعری یافت که پس از پیمان مخفی میان آن دو مبنی بر عزل امیرالمؤمنین و معاویه، عمرو عاص پیمان را شکسته و معاویه را به خلافت منصوب کرد.

در ماجرای صلح امام حسن (علیه السلام) نیز همین ماجرا به نحوی دیگر تکرار شده و معاویه با فریفتن اطرافیان امام، ایشان را مجبور به صلح کرد، اما هنوز مدتی طولانی نگذشته بود که صلح نامه با امام را پاره کرده و نقض عهد کرد.

خداوند متعال نیز در این باره می فرماید: «کَیْفَ وَ إِنْ یَظْهَرُوا عَلَیْکُمْ لا یَرْقُبُوا فیکُمْ إِلاًّ وَ لا ذِمَّهً یُرْضُونَکُمْ بِأَفْواهِهِمْ وَ تَأْبی قُلُوبُهُمْ وَ أَکْثَرُهُمْ فاسِقُونَ(1)؛ چگونه (پیمان مشرکان ارزش دارد) در حالی

که اگر بر شما غالب شوند، نه ملاحظه خویشاوندی با شما را می کنند، و نه پیمان را؟! شما را با زبان خود خشنود می کنند، ولی دل هایشان ابا دارد و بیشتر آنها فاسق و نابکارند.»

4-ایجاد شبهه های اعتقادی:

این شیوه در زمان پیامبران نیز رواج داشته است، آنگونه که در قرآن کریم آمده:

«وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِیَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمیمٌ * قُلْ یُحْییهَا الَّذی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّهٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلیمٌ(1)»

و برای ما مثالی زد و آفرینش خود را فراموش کرد و گفت: «چه کسی این استخوان ها را زنده می کند در حالی که پوسیده است؟!» * بگو: «همان کسی آن را زنده می کند که نخستین بار آن را آفرید و او به هر مخلوقی داناست!»

در زمان معاصر نیز دشمنان اسلام تلاش زیادی در جهت ایجاد شبهات دینی و إلقاء تردید در ذهن مردم و خصوصاً جوانان انجام داده اند، به طوری که در رسانه هایی از قبیل ماهواره و اینترنت، هر روزه شاهد بحث هایی با محوریت تردید در اعتقادات اصیل اسلامی می باشیم.

5- استفاده ابزاری از مقدسات و یا چهره های مقبول در جامعه:

دشمنان اسلام اگر چه هیچ اعتقادی به مقدسات اسلامی

ندارند، اما هر کجا که بتوانند، با تمسک به مقدسات و چهره های مقبول، سعی در گمراه نمودن مردم و ایجاد تشویش و هرج و مرج دارند، همانگونه که معاویه با استفاده ی ابزاری از قرآن در جنگ صفین، برخی سپاهیان امیر المؤمنین (علیه السلام) را دچار تردید نمود، و حال آنکه معاویه هیچ علاقه ای به حکم قرآن نداشت.

امام علی (علیه السلام) در نامه ای به معاویه اینچنین می نویسد: «ثُمَّ إِنَّکَ قَدْ دَعَوْتَنِی إِلَی حُکْمِ الْقُرْآنِ وَ لَقَدْ عَلِمْتَ أَنَّکَ لَسْتَ مِنْ أَهْلِ الْقُرْآنِ وَ لَسْتَ حُکْمَهُ تُرِید.»(1)

سپس تو مرا به سوی حکم قرآن دعوت نمودی، و حال آنکه خودت می دانی که اهل عمل به قرآن نبوده و خواهان حکمش نمی باشی.

در دوران معاصر نیز مشاهده می کنیم که بسیاری از منافقین و حتی برخی عوامل آمریکایی و انگلیسی، در سال 88 سعی نمودند تا با استفاده از نام و عنوان امام خمینی (رحمه الله علیه) در میان مردم تردید و اختلاف ایجاد نمایند، که بحمدالله خیلی زود رسوا شدند.

گرچه شیوه های دشمنی از جانب کفار و منافقین در این موارد محدود نمی گردد، اما برای رعایت اختصار، به همین مقدار اکتفا می کنیم. 

نام نویسنده: حجت الاسلام هاشمي نسب
انتشارات کتاب: دفتر مطالعات و پژوهش هاي مركز رسيدگي به امور مساجد خرداد
شماره صفحات ارسال شده: 48-58
منبع حکایت: شهد سخن 10: هم دلي و هم زباني (نمونه فيش سخنراني ويژه ايام دهه سوم ماه مبارك رمضان 1436 ه ق)
پرینت
اشتراک در واتس اپ
اشتراک در تلگرام
0 0 رای ها
امتیازدهی به حکایت
default
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

حکایت های پیشنهادی