«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

تفأل گرفتن ملا محسن فیض و اشعار امیرالمومنین

آنچه دلالت بر بزرگواری او دارد اشعار دیوان حضرت امیرالمؤمنین (ع) است که در وقت تفأل گرفتن «ملا محسن فیض» کاشانی به عزم مهاجرت به سوی او آمد، تفصیل این اجمال وقتی ملا محسن کاشانی که تلمیذ جناب سید ماجد مذکور است شنید که سید موصوف در شیراز تشریف آورده است خواست که برای تحصیل علوم از سید موصوف، به سوی شیراز سفر کند والد ملا محسن در رخصت دادن او تأمل کرد آخر کار بنای رخصت و عدم آن بر استخاره قرار یافت و چون قرآن برای استخاره در این باره گشادند این آیه آمد: «فلولا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین ولینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون»

«یعنی چرا به سفر نمی‌روند از هر فرقه‌ای از ایشان گروهی برای تحصیل علوم فقه در دین تفقه کنند و بترسانند قوم خود را وقتی که به سوی ایشان مراجعت نمایند، شاید که قوم ایشان از منهیات الهی حذر نمایند.» و آیه ای صریحتر از آیه مذکوره بر این مطلب نیست بعد از آن ملا محسن تفأل گرفت به دیوان اشعاری که منسوب به امیرالمؤمنین (ع) است، پس این ابیات برآمد:

تَغَرَّبْ عَنِ الْأَوْطَانِ فِي طَلَبِ الْعُلَى

وَ سَــافِرْ فَفِي الْأَسْفَارِ خَمْسُ فَوَائِدَ

تَفَـــرُّجُ هَمٍّ وَ اكْتِــــسَابُ مَعِيشَةٍ

وَ عِـــلْمٌ وَ آدَابٌ وَ صُحْبَــةُ مَاجِد

یعنی: غربت اختیار کن از وطن برای طلب مدارج عالیه و سفر کن زیرا که در سفرها پنج فایده است : ۱. گشایش اندوه ۲. کسب معاش ۳. تحصیل علم ۴. آداب ۵. صحبت ماجد که صحبت با بزرگان و بزرگواران است و این ابیات هم به مطلوب مناسبتی بسیار دارند خصوصا صحبت ماجد که در آخر بیت دوم واقع است پس ملا محسن به سوی شیراز به خدمت جناب سید رسیده تحصیل علوم شرعیه از او نمود چنانچه او در اوایل کتاب «واف» گفته است که: من کتب اربعه را از استاد خود سید ماجد بن سید هاشم صادقی بحرانی روایت دارم و آن کسی است که استناد من در علوم شرعیه به سوی اوست و او از شیخ «بهاء الدین عاملی» روایت داشت.

نام نویسنده: علی میر خلف زاده
منبع حکایت: کتاب داستانهایی از علاقه مندان علم
پرینت
اشتراک در واتس اپ
اشتراک در تلگرام
0 0 رای ها
امتیازدهی به حکایت
default
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

حکایت های پیشنهادی