«عصر پیامبر اکرم بود، در سال های آغاز بعثت، مسلمانان شدیدا در خطر مشرکان بودند، سرانجام جمعی از مسلمانان «حدود هشتاد نفر» به سرپرستی جعفر طیار، برادر حضرت علی (ع) به حبشه پناهنده شدند، زیرا شاه آنجا به نام «اصحمة بن بحر» که با لقب «نجاشی» خوانده می شد، زمامدار عادل و مسیحی بود، جعفر و همراهان، پانزده سال در حبشه ماندند، سپس به مدینه مهاجرت کردند» امام صادق (ع) فرمودند: روزی نجاشی برای جعفر و همراهانش پیام داد که نزد من بیائید، جعفر و همراهان به نزد نجاشی رفته و دیدند او در یکی از اطاقهای خانه اش روی خاک زمین نشسته و لباس کهنه پوشیده است، جعفر بالا میگوید: وقتیکه او را به آن حال دیدیم، از او ترسیدیم «که مبادا مثلا دیوانه شده باشد» وقتیکه چهره پریده ما را دیدگفت:
الحمد لله الذی نصر محمدا و اقر عینه، ألا ابشرکم «حمد و سپاس خداوندی را که محمد شاه را یاری کرد، و چشمش را روشن نمود، آیا شما را مژده ندهم ؟»
جعفر گفت پادشاه بشارت بدهید، نجاشی گفت اکنون یکی از مأموران مخفی من از سرزمین شما «مکه» آمده و به من خبر داده که خداوند، پیامبرش محمد را «در جنگ بدر» یاری نموده و دشمن را به هلاکت رسانیده است و فلانی و فلانی و فلانی اسیر شدند، در بیابان بدر که گیاه اراک بسیار دارد، پیامبر اکرم با دشمنش درگیر شدند، گویا هم اکنون آن بیابان را می نگرم، که برای اربابم که از قبیله بنی ضمره بود، در آن سرزمین چوپانی می کردم.
جعفر: پادشاه ! چرا روی خاک نشسته ای و لباس کهنه پوشیده ای؟ نجاشی: «ای جعفر! ما در کتابی که بر حضرت عیسی الله نازل شده یافته ایم که یکی از حق های خدا بر بندگانش این است که وقتی نعمتی به آن ها رسید، در برابر خدا تواضع و فروتنی کنند، و چون خداوند به وسیله محمدالله نعمتی «پیروزی در جنگ بدر» را به من داد، من تواضع و فروتنی کردم»
وقتیکه این ماجرا «داستان تواضع نجاشی» را به پیامبر اکرمه خبر دادند، آن حضرت فرمودند: «همانا صدقه، موجب افزایش ثروت صدقه دهنده شود، پس صدقه دهید، خدا شما را رحمت کند، و همانا تواضع موجب بالا رفتن مقام صاحبش می شود، پس تواضع کنید تا خداوند بر مقام شما بیفزاید، و همانا عفو و بخشش، موجب افزایش عزت و شوکت صاحبش شود، بنابراین عفو و بخشش کنید تا خداوند شما را عزیز کند».