«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

جواب گوی تواناتر

 

آیه ذیل یک سال بعد هجرت پیامبر  درباره منافقان نازل شده است به خاطر این‌که روزی از سلمان فارسی پرسیدند:  از آن چه در تورات است ، برای ما سخن بگو!چراکه تورات مسائل  شگفت انگیزی دارد «و به این وسیله می خواستند نسبت به قرآن بی اعتنایی کنند» در این هنگام ، آیات آغاز سوره یوسف نازل شد، سلمان به آنها گفت:  این قرآن (احسن القصص)  و دارای بهترین سرگذشت ها است ، و برای شما از غیر آن نافع تر است.

آن ها مدتی از تکرار سؤال خودداری کردند. باز به سراغ سلمان آمدند و همان خواهش را تکرار کردند در این هنگام آیه ذیل نازل شد : ( الله نزل احسن الحدیث کتابا متشابها مثانی تقشعر منه جلودالذین یخشون ربهم …) _خداوند بهترین سخن را نازل کرده ، کتابی که آیاتش «از نظر لطف و زیبایی و معنی » همانند یکدیگر است، آیاتی مکرر دارد «اما تکراری شوق انگیز» که از شنیدن آنها لرزه بر اندام کسانی که در برابر پروردگارشان خاشعند می افتد.

مدتی از تکرار این سؤال خودداری کردند و بار سوم به سراغ سلمان آمده و همان درخواست را تکرار کردند و در این هنگام ، آیه مورد بحث نازل شد،  و آنها را مواخذه کرد که آیا موقع آن نرسیده است که در برابر نام خدا خشوع کنید و از این سخنان دست بردارید، ((عالم یأن للذین آمنوا أن تخشع قلوبهم لذکر الله و ما نزل من الحق و لا یکونوا کالذین أوتوا الکتاب من قبل فطال علیهم الأمد فقست قلوبهم و کثیر منهم فاسقون)) .  «حدید /۱۶-۱۸»

 

نام نویسنده: علی نور الدینی
منبع حکایت: کتاب داستان های از شان نزول قرآن
پرینت
اشتراک در واتس اپ
اشتراک در تلگرام
0 0 رای ها
امتیازدهی به حکایت
default
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

حکایت های پیشنهادی