«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

درس خواندن با عشق

آقای علی رضا جعفری ، فرزند علامه نقل می‌کند: علامه محمد تقی جعفری چه در ایام طلبگی و چه پس از آن ، چنان مطالعه می کردند که از اطراف غافل می شدند  .نقل می‌کردند که هنگام تحصیل در مدرسه صدر در نجف ، روزی نزدیک به ظهر، در حجره ای آبگوشتی بر سر چراغ بارگذاشتم و سپس مشغول مطالعه شدم ، پس از چندی ناگهان متوجه شدم که طلاب مدرسه در حال شکستن درب حجره هستند ، با سرعت در را باز کردم و با حالت اعتراض خطاب به آنان گفتم من مشغول مطالعه هستم چرا مزاحم می شوید؟

که در همین حین به ناگاه متوجه شدم که تمامی حجره را دود گرفته و طلاب به تصور اینکه حجره من آتش گرفته ، برای کمک و نجات من آمده اند. من از فرط توجه به مطالب مورد مطالعه چیزی متوجه نشده ام . عشق ایشان به مطالعه و تحقیق تا آخرین روزهای حیاتشان نمایان بود، برخی افراد که تازه در مسیر تعلم و دانش آموزی قدم گذارده بودند ، هنگامیکه در مراجعه به استاد از ایشان می خواستند ، که راجع به شیوه درس خواندن به آنان رهنمودی بدهند ، پاسخ می دادند که درس خواندن تنها با عشق میسر است.
حضرت آیت الله مروارید ( قدس سره) نقل می کردند : که جوان بودم در خدمت حاج شیخ عباس قمی( قدس سره) در باغی در حوالي مشهد مهمان بودیم. حاج شیخ عباس بعد از سلام و احوالپرسی ، شروع به نوشتن کرد . گفتند: آقا امروز روز تفریح است . فرمود: فکر می‌کنید من از سهم امام بخورم و عمرم تلف شود! صاحب باغ گفت: آقا غذاها و میوه ها سهم امام نیست، مال شخصی است شما استراحت کنید. فرمود: یعنی می‌گویید چون یک روز از سهم امام زمان ( عج الله )نخورم نامردی کنم و برای مولایم کار نکنم؟

 

نام نویسنده: سید علی اکبر صداقت
انتشارات کتاب: تهذیب
منبع حکایت: ۱۰۰موضوع - ۵۰۰ داستان
پرینت
اشتراک در واتس اپ
اشتراک در تلگرام
0 0 رای ها
امتیازدهی به حکایت
default
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

حکایت های پیشنهادی