«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

سفر حج

مردی از سفر حج برگشته بود و سرگذشت مسافرت خودش و همراهانش را برای امام صادق (علیه السلام) تعریف می‌کرد.

به خصوص یکی از هم‌سفران خویش را بسیار می‌ستود که چه مرد بزرگواری بود: «ما به معیت همچو مرد شریفی مفتخر بودیم، یکسره مشغول طاعت و عبادت بود، همین که در منزلی فرود می‌آمدیم او فوری به گوشه‌ای می‌رفت و سجّاده‌ی خویش را پهن می‌کرد و به طاعت و عبادت خویش مشغول می شد.»

امام: «پس چه کسی کارهای او را انجام می‌داد؟ و که حیوان او را تیمار می‌کرد؟»

البته افتخار این کارها با ما بود و او فقط به کارهای مقدّس خویش مشغول بود و کاری به این کارها نداشت.

بنابراین همه‌ی شما از او برتر بوده اید.

نام نویسنده: علامه مطهری
منبع حکایت: داستان راستان
پرینت
اشتراک در واتس اپ
اشتراک در تلگرام
0 0 رای ها
امتیازدهی به حکایت
default
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

حکایت های پیشنهادی