«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

شوق به تحصیل علم خواجه نصیر

نوشته اند مرحوم (خواجه نصيرطوسي) به قدري به تحصيل علم علاقه داشت كه هنگام كشف مشكلات علمي به وجد مي‌آمد و گفت پادشاهان و شاهزادگان اين لذّت علم را چگونه درك مي‌كنند؟
حكايت نوشته‌اند مرحوم خواجه نصيرالدين طوسي آنچنان به تحصيل علوم عقلي و ديني علاقه داشت كه شبها كمتر به خواب مي‌رفت و كتب متنوّع و گوناگون در نزد خود مي‌گذاشت و اگر از يكي خسته مي‌شد به ديگري مي‌پرداخت و براي آنكه كسالت را از خود دور سازد هميشه شبها نزد خود آب داشت و با آن رفع كسالت و خواب مي‌كرد. و در اين شب‌ها و در اين مواقع بود كه به كشف معضلات و مشكلات علمي نائل مي‌آمد و از شدّت فرح و انبساطي كه در آن حالت وي را رخ مي‌داد فرياد مي‌زد: «اين ابناء الملوك من هذه اللذّة؛ كجايند پادشاهان تا اين لذت مرا دريابند» و شايد خواجه نصير در دو بيت شعر مشهور خود اشاره به همين دوران شيرين زندگاني خود نموده كه در خصوص اعتزال از لذائذ زندگي و بي‌اعتنايي به وجود و عدم آن و تمركز افكار در يك نقطه و هدف عالي يعني مطالعه و درس، مي‌فرمايد:
لذّات دنيوي همه هيچ است نزد من * در خاطر از تغيّر آن هيچ ترس نيست
روز تنعّم و شب عيش و طرب مرا * غير از شب مطالعه و روز درس نيست
سید حسین بروجردی» در «نخبة المقال» تاریخ ولادت ومدت عمر خواجه را بحساب ابجد در ضمن شعری چنین گفته است .ثم نصیر الدین جده الحسن العالم النحریر قدوة الزمن میلاده «یا حرز من لا حرز له» وبعد «داع» قد اجاب سائله جمله باحرز

نام نویسنده: علی میر خلف زاده
منبع حکایت: داستانهایی از علاقه مندان و شیفتگان علم
پرینت
اشتراک در واتس اپ
اشتراک در تلگرام
0 0 رای ها
امتیازدهی به حکایت
default
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

حکایت های پیشنهادی