«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

صبر امام خمینی در مصیبت حاج آقا مصطفی

شب اول دفن مرحوم حاج آقا مصطفی، امام (رحمه الله علیه) به منزل او می رود تا به عروسش تسلیت بگوید. وقتی از دری وارد شدند که همیشه آقا مصطفی از آن در به استقبال و پیشواز امام می آمد عروسشان «دختر مرحوم آیة الله حاج شیخ مرتضی حائری یزدی» خود را به دامان ایشان انداخت و گفت: چکار کنم؟ کجاست مصطفی؟ این صحنه کوه را آب می کرد، اما امام با استقامت ویژه خود اشکی نریختند و با حالتی استوار خطاب به عروس و نوه هایشان فرمودند: صبر کنید! به خاطر خدا صبر کنید! مصطفی امانتی بود و از دستمان رفت.

نام نویسنده: علیرضا خاتم
منبع حکایت: داستانهائی از علماء
پرینت
اشتراک در واتس اپ
اشتراک در تلگرام
0 0 رای ها
امتیازدهی به حکایت
default
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

حکایت های پیشنهادی