«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

نماز شتابزده و طلب درجات بهشتی!

روزی عربی به مسجدرسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و دو رکعت نماز در غایت تعجیل‌ گذارد و در هیچ رکعتی رعایت طمانینه را در قرائت و ترتیل به جای نیاورد امام زین العابدین (علیه السلام) در او می نگریست. اعرابی بعد از سلام دست به دعا برداشت و گفت : خدایا !، مرا اعلی درجات بهشت روزی کن و یک قصر زرین و چهار حورالعین بده! امام فرمودند: ای عرب ، مَهر حقیر آورده ای و نکاح بزرگ طمع کردی!!؟.

نام نویسنده: غلامرضا نیشابوری
منبع حکایت: کتاب داستانها و حکایت های مسجد
پرینت
اشتراک در واتس اپ
اشتراک در تلگرام
0 0 رای ها
امتیازدهی به حکایت
default
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

حکایت های پیشنهادی