«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

پس چرا طلاقش دادی؟

امام باقر علیه السلام زنی اختیار می‌کند و آن زن خیلی مورد علاقه ایشان واقع می شود، اما در یک جریان متوجه می شود که این زن ناصبیه است . یعنی با علی بن ابیطالب علیه السلام دشمنی می ورزد و بغض آن حضرت را در دل می پروراند.

امام علیه السلام او را طلاق داد.از امام پرسیدند: تو که او را دوست داشتی چرا طلاقش دادی؟ فرمود: نخواستم قطعه آتشی از آتشهای جهنم در کنارم باشد.این داستان نشان می دهد: با این‌که اسلام طلاق را شدیدا مذمت میکند اما در شرایطی که زندگی مشترک زن و شوهری بخواهد آرمانها و مقدسات مذهبی را به خطر اندازد و یا خدشه دار کند و یا مشکلات مهم دیگری ایجاد نماید در این صورت طلاق را به عنوان راه حلی تجویز می کند.

نام نویسنده: محمد جواد صاحبی
منبع حکایت: حکایتها و هدایتها
پرینت
اشتراک در واتس اپ
اشتراک در تلگرام
0 0 رای ها
امتیازدهی به حکایت
default
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

حکایت های پیشنهادی