«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

پیوند تنگاتنگ علی(ع) با پیامبر اکرم(ص)

حضرت علی (ع) هرروز یک نوبت، و هریک نوبت، به حضور پیامبر اکرم (ص) می رفت، پیامبر با او خلوت می کرد درهر موضوعی، حضرت را به رموز و اسرار، آگاه می  نمود هیچ چیز را پنهان نمی ساخت، اصحاب می دانستند که پیامبراکرم جز با علی (ع) این‌گونه خصوصی نبود، غالبا علی (ع) درخانه خود بود و پیامبراکرم نزد علی (ع) می رفتند. و بیشترهمنشینی پیامبر اکرم (ص) با علی (ع)، در خانه علی (ع) صورت می‌گرفت، وگاهی علی (ع) به خانه پیامبراکرم (ص) می رفت پیامبر زنان خود را از خانه بیرون می کرد، و تنها با علی (ع)   هم سخن می شد، ولی وقتی که پیامبر اکرم به خانه علی می آمد، فاطمه (س) و پسرانش یعنی امام  حسن(ع)  وامام حسین(ع) را از خانه بیرون نمی کرد.

علی (ع)هر سوالی را می کرد پیامبر اکرم(ص) پاسخ می داد وقتی که سوالش تمام می شد و سکوت می کرد، پیامبر آغاز سخن می نمود، هیچ آیه ای بررسول خدای نازل نمی شد، مگر این که آن را برای علی(ع) خوانده و املاء می فرمود، پیامبر اکرم(ص) همه احکام از حلال و حرام  امر و نهی، گذشته و آینده و کتبی که بر پیامبران قبل نازل شده را به علی(ع) می آموخت ، علی (ع)   همه آن ها را به خاطرش می سپردحتی یک حرف آن را فراموش نکرد، پیامبر اکرم دست مبارك بر سینه علی (ع) نهاد چنین دعا نمود: «خدایا قلب علی را از علم و شناخت و حکم و نور، پر کن».علی بعد به پیامبر عرض کرد: «ای پیامبر اکرم خدا! پدر و مادرم به قربانت ، از زمانی که آن دعا را درباره من کردی ، فراموش نکردم ، و آنچه را هم ننوشتم ، از یادم نبردم ، اکنون با این حال ترس آن هست که فراموش کنم؟» پیامبر اکرم فرمودند: «لا، لست أتخوف علیک النیسان و الجهل» «نه ، در مورد تو ترس فراموشی و نادانی ندارم»

نام نویسنده: شیخ کلینی
شماره صفحات ارسال شده: 63
منبع حکایت: الکافی
پرینت
اشتراک در واتس اپ
اشتراک در تلگرام
0 0 رای ها
امتیازدهی به حکایت
default
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

حکایت های پیشنهادی