سلام سلمان فارسی بر مردگان «گزارشی از قبر و برزخ»

اصبغ بن نباته یکی از یاران برجسته امیرالمؤمنین علیه السلام می‌گوید: سلمان از طرف علی علیه السلام استاندار مدائن بود و من پیوسته با او بودم سلمان مریض شد و در بستر افتاده بود، من به عیادتش رفتم آخرین روزهای عمرش بود، به من فرمود: ای اصبغ ! رسول خدا صلی الله علیه و آله […]

عبدالله ذوالبجادین

او از قبیله مزینه بود و نامش عبدالعزی، اسم یکی از بتها است در کودکی پدرش از دنیا رفت، عموی بت پرستش کفالت وی را به عهده گرفت، از او حمایت و سرپرستی نمود، به جوانیش رسانید و قسمتی از اموال و اغنام خود را به او بخشید. در آن موقع آیین اسلام شور و […]

شخص جاهل

شخصی مرده ای را دفن کرده و پس از آن گفت: کمی پِهِن تازه بیاورید و مقداری پِهِن «یعنی مدفوع حیوان» بر روی مرده ریخت، فردی به او گفت این چه معنی دارد؟گفت: نمی دانم ولی در رساله است. رساله را آورد دیدند نوشته است که مستحب است قبر را کمی پَهن تر کنند یعنی […]

ذو القرنین و حرص به دنیا

ذوالقرنین در سیرش چون به ظلمات وارد گشت به قصری در آمد و دید جوانی با لباس سفید ایستاده و صورتش به سوی آسمان و دو دست بر لب دارد. جوان از او پرسید: کیستی؟ گفت: ذوالقرنین، جوان اسرافیل گفت: هرگاه قیامت رسد من در صور خواهم دمید. پس سنگی برداشت و به ذوالقرنین داد […]

پیدا شدن قبر شریف حضرت علی (ع) در زمان هارون الرشید

پس از شهادت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، فرزندانش شبانه جنازه آن حضرت را در زمین بلندی مخفیانه به خاک سپردند. سال ها گذشت جز ائمه (علیهم السلام) و نزدیکان آن ها نمی دانستند قبر آن حضرت کجاست تا این که در زمان خلافت هارون الرشید حادثه ای سبب پیدا شدن قبر حضرت گردید و آن […]

مکر عالم حسود به خواجه نصیر

در کتاب قصص العلماء نقل شده است: وقتی مادر هلاکوخان مغول از دنیا رفت عالمی از آخوندهای دربار روی رشک و حسد به هلاکوخان گفت: در قبر، نکیر و منکر از اعتقادات و اعمال سؤال می کنند و مادر شما بی سواد است و سررشته ای از جواب دادن ندارد. خوب است که خواجه نصیرالدین […]

حکایت پند آموز

ثروتمند زاده اى را در كنار قبر پدرش نشسته بود و در كنار او فقيرزاده اى كه او هم در كنار قبر پدرش بود. ثروتمندزاده با فقيرزاده مناظره مى كرد و مى گفت: صندوق گور پدرم سنگى است و نوشته روى سنگ رنگين است. مقبره اش از سنگ مرمر فرش شده و در ميان قبر، […]

علم در شهر ری

وقتى اسكندر جهت فتح ممالک به شهرى رسيد كه در آب و هوا و نعمت و صفا نظير آن را نديده بود فرمان داد تا در آن حوالى سراپرده بر پا نمايند. ناگاه به قبرستانى رسيدند ديد بر قبر يكى نوشته شده او يكسال عمر كرده و بر ديگرى نوشته سه سال و بر ديگرى […]