«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

انگیزه سازی

از امام صادق (علیه السلام) منقول است که ایشان فرموده اند:

أَحَبُّ إِخْوَانِی إِلَیَّ مَنْ أَهْدَی إِلَیَّ عُیُوبِی.(1) (محبوب ترین برادرانم در نزد من، کسی است که عیوب مرا به من هدیه دهد.)

و همچنین از مولا أمیر المؤمنین علی (علیه السلام) اینچنین نقل شده:

مَنْ أَبَانَ لَکَ عَیْبَکَ فَهُوَ وَدُودُکَ.(2) (هر کس عیب تو را برایت آشکار سازد، همو دوستدار توست.)

فرهنگ نقد و انتقادِ سازنده و از آن سو، نقدپذیری و پاسخ گویی، سرمایه ای بسیار گران بها برای هر جامعه می باشد، چرا که یکی از عوامل اصلی در کمال و اصلاح روز افزونِ جامعه و بهبود کارکرد تک تک افرادِ مسئول در آن جامعه، همین فرهنگ والا می باشد. زیرا شناخت نواقص و کاستی ها و تلاش در جهت رفع آنها، گامی مقدس در مسیر فلاح مؤمنین و جامعه ی اسلامی است.

از سوی دیگر، اگر در جامعه ای به جای فرهنگ نقدِ منطقی، فرهنگ تخریب و عیب جویی حاکم گردد و مسئولین نیز به جای پاسخ گویی، خود را به نادانی زده و با انکار و پرده پوشیِ ضعف ها و ایرادات و مشکلات، سعی در حفظ آبروی خود و روش های خود داشته باشند، نه تنها دردی از جامعه درمان نمی گردد، بلکه همدلی و حسن اعتماد در میان دو طبقه ی اصلی جامعه که همان مردم و مسئولین هستند، به مرور از بین می رود.

اما عقلِ دینی حکم می کند تا با مدیریتی مبتنی بر دیانت و خِرَد و حاکم نمودن ارزش های والای انسانی و الهی، همواره در پی آن باشیم که در مسیر تکاملیِ خود، آفت ها و آسیب ها را شناخته و آنها را از سر راه برداریم. اگر فرهنگ نقد و انتقاد پذیری رایج گشته و آداب و مرزهای انتقاد صحیح و منطقی تبیین شده و ویژگی های منتقدین روشن شود، بسیاری از تنش ها و کشمکش ها فروکش کرده و بسیاری از ضعف ها، نقص ها و کاستی ها، زمینه ی ظهور نمی یابند. به خصوص اگر عموم مردم و علی الخصوص مسئولین از هرگونه غرور و اتکای بی جا به نفس خود عاری گشته و دائماً این نکته را آویزه ی گوش داشته باشند که تمام انسان ها در معرض خطایند، و اگر عنایت الهی برای لحظه ای از آنها برداشته شود، در گرداب اشتباهات و خطاهای خود غرق خواهند شد.

همین نگاه باعث می گردد تا بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی، دائماً از این جهت مراقب رفتار اطرافیان خویش باشند، تا مبادا عده ای به تملق گویی و تمجید های فوق العاده از ایشان روی آورند. ماجرای دیدار ایشان با اعضای اولین دوره مجلس شورای اسلامی شنیدنی است:

آقای فخرالدین حجازی، نماینده اول مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی، در دیدار با امام خمینی (رحمه الله علیه)، سخنرانی خود را با جمله «بأبی أنْتَ وَ اُمّی» آغاز کرده و بقیه محتوای سخنرانی نیز در تجلیل از مقام والای امام بود که البته ایشان از بیان این مطالب، قصد و نیتی خیر داشتند، اما امام خمینی (رحمه الله علیه) در واکنش به این سخنان فرمودند:

«من خوف این را دارم که مطالبی که آقای حجازی فرمودند درباره من، باورم بیاید. من خوف این را دارم که با این فرمایشات ایشان و امثال ایشان برای من یک غرور و انحطاطی پیش بیاید. من به خدای تبارک و تعالی پناه می برم از غرور. من اگر خودم را برای خودم نسبت به سایر انسان ها یک مرتبتی قائل باشم، این انحطاط فکری است و انحطاط روحی. من در عین حال که از آقای حجازی تقدیر می کنم که ناطق برومندی است و متعهد، لکن گله می کنم که در حضور من مسائلی که ممکن است من باورم بیاید فرمودند.»(1)

و همین نگاه است که باعث می گردد، برترین و برگزیده ترین بنده ی خداوند متعال، یعنی شخص پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در نیمه های شب با چشمانی گریان دست به سوی آستانِ معبود دراز کرده و با عجز و لابه بگوید: «اللَّهُمَّ وَ لَا تَکِلْنِی إِلَی نَفْسِی طَرْفَهَ عَیْنٍ أَبَداً(2)؛ خدایا، هرگز مرا حتی برای لحظه ای به حال خودم وامگذار.»

و همین فرهنگ است که باعث می گردد تا حتی امام علی (علیه السلام) با آن مقام عصمت، از مردم بخواهند تا از ابراز سخن حق و خیرخواهی نسبت به روش حکومتِ ایشان خودداری ننمایند.(3) و همچنین در جایی دیگر می فرمایند: «لَا خَیْرَ فِی قَوْمٍ لَیْسُوا بِنَاصِحِینَ وَ لَا یُحِبُّونَ النَّاصِحِینَ(4)؛ مردمی که خیرخواه و نصیحت کننده ی یکدیگر نیستند و از خیرخواهان نیز استقبال نمی کنند، هیچ خیری در آنها نیست.»

اما برای آشنایی بهتر با نقد منطقی، سازنده و مورد تأیید اسلام، لازم است تا نگاهی دقیق تر به ویژگی ها و آداب نقد داشته باشیم.

نام نویسنده: حجت الاسلام هاشمي نسب
انتشارات کتاب: دفتر مطالعات و پژوهش هاي مركز رسيدگي به امور مساجد خرداد
شماره صفحات ارسال شده: 77-80
منبع حکایت: شهد سخن 10: هم دلي و هم زباني (نمونه فيش سخنراني ويژه ايام دهه سوم ماه مبارك رمضان 1436 ه ق)
پرینت
اشتراک در واتس اپ
اشتراک در تلگرام
0 0 رای ها
امتیازدهی به حکایت
default
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

حکایت های پیشنهادی