«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

اقناع اندیشه

اشاره

ظاهراً واژه «انتقاد» و «نقّاد» اولین بار در زمانی مورد استفاده قرار گرفت که در سکه های طلا و نقره، تقلب صورت گرفته و سُرب را با آن می آمیخته اند، از این رو عده ای خُبره وظیفه یافتند تا سکه های ناسره و قلابی را از میان سکه های رایج در بازار پیدا کرده و جدا کنند.(1)

بعدها همین کلمات درمورد کسانی به کار رفت که در میان افکار و یا اشعار به کنکاش پرداخته و موارد نادرست را مورد تذکر قرار می دادند. امروزه نیز مفهوم انتقاد، به معنای دقت در رفتار و گفتار افراد، برای تعیین و تشخیص امور ناصواب و سعی در اصلاح آنها می باشد.

اما همانطور که گفتیم، نقدی صحیح و منطقی می باشد که از ضوابط و آداب معینی پیروی کند، و در این مقال به بررسی بعضی از آن آداب می پردازیم:

1-انتقاد عالمانه:

در منابع اسلامی از جمله شرایط امر به معروف و نهی از منکر، چنین ذکر شده: «عَالِمٌ بِمَا یَأْمُرُ وَ عَالِمٌ بِمَا یَنْهی عَادِلٌ فیما یَأْمُرُ وَ عَادِلٌ فیما یَنْهَی(2)؛

به آنچه فرمان می دهد و از آنچه باز می دارد، آگاهی داشته باشد و در هر دو مورد، عدل و داد را نگه دارد.»

طبیعتاً فردی که در مقام نقد و ایراد بر می آید، باید در آن زمینه، اهل علم و آگاهی بوده و خُبره محسوب شود، در غیر این صورت به جای انتقاد، مرتکبِ اتهام شده و مشمول آیات و روایاتی می گردد که از بدبینی و اتهام نسبت به مؤمنین نهی کرده اند.

رهبر معظم انقلاب نیز در تذکراتشان به مسئولین، بارها تأکید نموده اند که انتقادِ عالمانه باید پذیرفته شود. ایشان در جمع اساتید دانشگاه می فرمایند:

«لازم است جلسات نقد و پرسش و پاسخ میان مسئولین و دانشگاهیان تشکیل شود… مسئولان حضور را در میان مجامع دانشگاهی بپذیرند، انتقاد دلسوزانه را بپذیرند. انسان واقعاً از این نظرات استفاده می کند. مسئولان از این کار ابا نداشته باشند؛ انتقاد عالمانه را، انتقاد سازنده را بپذیرند.»(1)

2-انتقاد، نه انتقام:

از دیگر عوامل مهم در سلامت انتقاد، دخالت نداشتن انگیزه های نفسانی و شخصیِ منتقد، در امر انتقاد است. زیرا هرگاه فرد از روی حسادت، لجاجت، بدبینی و یا حزب گرایی دست به انتقاد از فردی بزند، نه تنها برای برادر مؤمنش خیرخواهی نکرده، بلکه کلامش نیز منصفانه و اصلاح گرانه نخواهد بود.

در حدیثی شریف از امام صادق (علیه السلام) آمده است: «النَّصِیحَهُ مِنَ الْحَاسِدِ مُحَالٌ.»(2) (نصیحت و خیرخواهی از ناحیه ی فرد حسود محال است.)

انتقاد، متفاوت از انتقام جویی می باشد. اگر دیوِ کینه توزی به جای مهرورزی و مهربانی بنشیند، پرده ای تار در پیش چشم آدمی می کشد که بین او و واقعیت، فاصله ای طولانی ایجاد می کند و در نتیجه، نگاه او نگاهی دشمنانه و رفتارش نیز رفتاری مخرب خواهد بود. اگر نقد و انتقاد به درگیری و دشمنی و مچ گیری و رو کم کنی منجر شود، نه تنها مشکلی گشوده نخواهد شد، بلکه بر مشکلات افزوده می شود.

امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «إِیَّاکُمْ وَ الْمِراءَ وَ الْخُصُومَهَ فَإِنَّهُما یُمْرِضانِ الْقُلُوبَ عَلَی الْإِخْوانِ وَ یَنْبُتُ عَلَیْهِمَا النِّفاقَ؛(1)

از بگو مگوهای بی حاصل و دشمنی ها بپرهیزید! زیرا این دو مایه بیماری دل های برادران دینی بوده و زمینه ساز نفاق در میان مؤمنان است.»

رهبر انقلاب نیز در دورانی که حجم زیادی از نقدهای مخربِ داخلی و خارجی متوجه مسئولین دولتی شده بود، فرمودند: «برخی از این افراد (منتقد) مغرض نیستند، بلکه کم اطلاع یا بی اطلاع هستند. برخی هم غرض های شخصی و سطحی دارند، اما بعضی یا از اول امام را قبول نداشته اند و یا در وسط راه با انقلاب دچار مشکل شده اند، به همین علت با غرض های عمقی و کینه ی امام، به تخریب دولت نهم مشغول اند.»

3- پرهیز از سیاه نمایی و تخریب چهره ی افراد:

اگر انسان بتواند عیب و کاستیِ کسی را به گونه ای مطرح کند که جایگاه اجتماعی و حیثیت حقوقی و حقیقی او خدشه دار نشود، باید چنین کند و هرگز افشاگری و در بوق و کرنا دمیدن، پسندیده نیست. گِرِهی که به آرامی و نرمی و با دست گشوده می شود، چرا با سر و صدا و با دندان بگشائیم!

در بیانات امیر المؤمنین (علیه السلام) آمده است: «هر که به مسلمانی سخنی بگوید و مقصودش بردن آبروی وی باشد، خداوند او را در لجن زاری از دوزخ زندانی کند تا از آنچه گفته، عذری آورد.»(1)

و همچنین در حکمت های منسوب به آن حضرت آمده: «اَلنُّصْحُ بَیْنَ الْمَلَأِ تَقْرِیعٌ(2)؛

نصیحتِ آشکارا و علنی، نوعی سرزنش و سرکوب به شمار می رود.»

امام خمینی (رحمه الله علیه) نیز با الهام از این آموزه ها، همواره سفارش می کردند: «در انتقادها مواظب باشید با حیثیت و آبروی کسی بازی نکنید و کسی را از موقعیت و مسئولیتی که دارد؛ فرو نیفکنید. انتقاد آزاد است، به اندازه ای که نخواهند کسی را خفیف کنند یا یک گروهی را خفیف کنند و از صحنه خارج کنند. انتقادات برای اصلاح امور لازم است.»(3)

امام خامنه ای نیز در دوران انتخابات، خطاب به نامزدها می فرمایند: «نامزدهای محترم در این برنامه های عمومی، خب زبان به نقد و انتقاد باز می کنند؛ این حق آنها است؛ می توانند از هر چیزی که مورد انتقاد آنها است، انتقاد کنند؛ منتها توجه کنند که انتقاد باید به معنی عزم و نیت برای پیمودن آینده ی پرتلاش و افتخارآمیز باشد، نه به معنای سیاه نمائی و منفی بافی و بی انصافی.»(1)

4- بیان ویژگی های مثبت در کنار نکات منفی:

یکی از عوامل مهمی که باعث منصفانه بودن و دوری از تخریب چهره ی افراد در جریان نقد می شود، بیان نکات و نقاط قوت افراد در کنار اشکالات و ایرادات است. در این صورت، فردِ انتقاد شونده با آرامش بهتری به ایرادات گوش فراداده و به اصطلاح حالت تدافعی و گارد ذهنی به خود نمی گیرد.

امام خامنه ای در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی، با اشاره به همین مطلب می فرمایند:

«انتقاد دو گونه است. علامت دلسوزانه بودن انتقاد این است که وقتی انسان انتقاد را بیان می کند، نقطه قوت را هم در کنار او بیان کند تا معلوم شود که بنای نظر شخصی، بنای انتقام گیری و بنای اذیت کردن ندارد و إلا اگر ما یک مجموعه ای داشته باشیم که نقاط قوت و نقاط ضعفی هم دارد، آن وقت در بیان انتقاد، نقاط قوتش را اصلاً در نظر نگیریم و به زبان نیاوریم، بعد یک یا دو یا ده مورد از نقاط ضعف را همین طور بیان کنیم، معلوم است که تضعیف خواهد شد. علامت این که نمی خواهیم تضعیف کنیم، این است که نقاط قوت را هم بیان کنیم. حالا اگر یک وقت در موردی انتقادی هم داریم، بگوییم اشکالی ندارد و کسی با آن مخالفتی ندارد.»(1)

5- نقد، نه نفی:

اشاره

متأسفانه گاهی موارد، به هنگام نقدِ برخی رفتارها و یا اندیشه های فرد مقابل، تمام شخصیت و عملکرد او زیر سؤال می رود و حتی گاهی برچسب هایی اغراق آمیز به فرد انتقاد شونده زده می شود؛ تعابیری چون، بی عرضه، منافق، خائن، دزد و امثال آن که متأسفانه در ادبیات انتقادهای امروزی رواج دارند، اما قطعاً این روش درست نبوده و مصداق اتهام پراکنی و هتک آبروی مؤمن می باشد.

بنابراین شیوه ی صحیح در نقد آن است که با دقت در تعابیر و الفاظ به کار رفته در هنگام نقد، از لطمه زدن به شخصیت و حیثیت افراد پرهیز کرده و فقط رفتارهای نادرست و غیر قابل قبولِ او را متذکر شویم، تا مبادا در پرونده ی اعمالمان به جای نصیحت و خیرخواهی نسبت به برادر مؤمن، تهمت و افترا به مؤمنین ثبت شود.

امام خامنه ای نیز در رهنمودی به جوانان می فرمایند: «از جوان چه انتظاری وجود دارد؟ ما از جوان می خواهیم راه را گم نکند. نقد، اشکالی ندارد؛ اما نفی، بزرگترین ظلم به این ملت است. بعضی کسان به زبان نقد، نظام اسلامی را نفی می کنند. بعضی کسان انتقادی که بر فلان مدیر و مسؤول وارد است، انتقاد به نظام می دانند. این غیرمنصفانه است.»(1)

موارد دیگری نیز در سازنده بودن نقد دخیل می باشند که برای رعایت اختصار، تنها به عنوان آنها اشاره می کنیم.

1- آن عیوبی که نسبت به دیگران تذکر می دهیم، در خود ما نباشد.

أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی وَ اللَّهِ مَا أَحُثُّکُمْ عَلَی طَاعَهٍ إِلَّا وَ أَسْبِقُکُمْ إِلَیْهَا وَ لَا أَنْهَاکُمْ عَنْ مَعْصِیَهٍ إِلَّا وَ أَتَنَاهَی قَبْلَکُمْ عَنْهَا.(2)

امیر المؤمنین علی (علیه السلام) می فرمایند: ای مردم، به خدا سوگند، شما را بر هیچ طاعتی تشویق ننمودم، مگر آنکه خودم زودتر از شما به آن سبقت گرفتم، و شما را از معصیتی بازنداشتم، مگر آنکه زودتر از شما از آن پرهیز نمودم.

2-لحن انتقاد، مشفقانه باشد.

لِیَکُنْ أَحَبُّ النَّاسِ إِلَیْکَ الْمُشْفِقَ النَّاصِح .(3)

امام علی (علیه السلام) می فرمایند: می باید محبوب ترینِ مردم در نزد تو، فردِ خیرخواهِ مشفق باشد.

3- تا جای ممکن به صورت مخفی و محرمانه انتقاد شود.

قَالَ (علیه السلام) مَنْ وَعَظَ أَخَاهُ سِرّاً فَقَدْ زَانَهُ وَ مَنْ وَعَظَهُ عَلَانِیَهً فَقَدْ شَانَه .(1)

امام حسن عسکری (علیه السلام) می فرمایند: هر آن کس که برادر (ایمانی خود) را در نهان موعظه کند، او را زینت داده و هر کس او را آشکارا پند دهد، سرافکنده اش نموده.

طبیعتاً نکات دیگری نیز می توانند در بهینه سازیِ نقد و بالا بردن احتمال تأثیر آن در انتقاد شونده، تأثیرگذار باشند که با اندکی تأمل و دقت، قابل فهم و کشف هستند.

نام نویسنده: حجت الاسلام هاشمي نسب
شماره صفحات ارسال شده: 81-88
منبع حکایت: شهد سخن 10: هم دلي و هم زباني (نمونه فيش سخنراني ويژه ايام دهه سوم ماه مبارك رمضان 1436 ه ق)
پرینت
اشتراک در واتس اپ
اشتراک در تلگرام
0 0 رای ها
امتیازدهی به حکایت
default
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

حکایت های پیشنهادی