«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

اگر محمد صلی الله علیه و آله کشته شده، خدای او که کشته نشده است.

(و ما محمد إلا رسول قد خلت من قبله الرسل أ فإن مات أو قتل انقلبتم علی أعقابکم و من ینقلب علی عقبیه فلن یضر الله شیئا و سیجزی الله الشاکرین .محمد با کسی نیست مگر فرستاده خدا و پیش از او فرستادگان دیگری نیز بودند، آیا اگر او بمیرد یا کشته شود شما به عقب «اعمال دوران جاهلیت» برمی‌گردید؛ و هر کس به گذشته بازگردد، هرگز ضرری به خدا نمی زند و بزودی خداوند شاکران را پاداش خواهد داد.)

آیه فوق، ناظر به یکی از فرازهای جنگ احد است؛ لحظاتی که آتش جنگ میان مسلمانان و مشرکان به شدت شعله می‌کشید، ناگهان آوایی بلند شد و کسی فریاد زد: محمد کشته شد… و این درست همان لحظه‌ای بود که مردی به نام عمرو بن قمیئه حارثی سنگی به سوی پیامبر صلی الله علیه و آله پرتاب کرد و نتیجه اصابت آن، پیشانی و دندان آن حضرت شکست و لب پایین وی شکافت و خون صورتش را فراگرفت در این موقع، دشمن در صدد برآمد که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را به قتل برساند که مصعب بن عمیر یکی از پرچمداران ارتش اسلام، جلو حملات آن را گرفت و خود در این میان به فوز شهادت نائل آمد. شباهت زیاد وی به پیامبر صلی الله علیه و آله دشمن را بدین توهم دچار ساخت که پیامبر صلی الله علیه و آله در خاک و خون غلطیده است و از این رو فریاد برآوردند و خبر شهادت حضرت را با صدایی بلند به همه لشگرگاه رسانیدند.

انتشار این خبر به همان اندازه که در تقویت و روحیه مشرکان مؤثر واقع شد در صفوف مسلمانان تزلزل و ضعف پدید آورد! جمعی که اکثریت را تشکیل می‌دادند به دست و پا افتاده و گریز از میدان نبرد را به پایداری و مقاومت ترجیح دادند و به سرعت صحنه نبرد را ترک کردند، حتی در اندیشه برخی، پناه آوردن به اردوی شرک و امان خواستن از سران مشرکان به طور جدی مطرح گردید! تنها اقلیتی فداکار و پایدار همچون علی علیه السلام  و ابودجانه و طلحه و برخی دیگر بودند که با استقامت و جانفشانی، دیگران را نیز به استواری و ثبات در راه عقیده دعوت کردند، از جمله انس بن نضر به میان آنان آمد و گفت: ای مردم، اگر محمد صلی الله علیه و آله کشته شده خدای محمد صلی الله علیه و آله که کشته نشده است، بایستید و پیکار کنید و در راه آرمان الهی پیامبر صلی الله علیه و آله شربت شهادت بنوشید! و در پی این سخنان به دشمن حمله کرد و شهید شد. دیری نگذشت که زنده بودن پیامبر صلی الله علیه و آله بر همگان روشن شد و برگ برنده دشمن باطل گشت و مسلمانان به سوی پیامبر بازگشتند. آیه فوق، در چنین زمینه‌ای نازل گردیده و مسلمانان سست ایمان و زودباور را مورد نکوهش و سرزنش قرار داد.

نام نویسنده: غلامرضا نیشابوری
منبع حکایت: سرگذشتهای تلخ و شیرین قرآن
پرینت
اشتراک در واتس اپ
اشتراک در تلگرام
0 0 رای ها
امتیازدهی به حکایت
default
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

حکایت های پیشنهادی