«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

به تدریج فرزندان را به خوبی‌ها ترغیب و تشویق کنیم

درسالهای اواخرهجرت پیامبراکرم (ص) که اسلام روز بروز، رونق می یافت ، یک هیئت به نمایندگی از مردم طائف به مدینه نزد پیامبر آمدند و به عرض رساندند که: «مردم طائف حاضرند، مسلمان شوند، مشروط براینکه آنها را آزاد بگذاری مثل گذشته درفحشاء و ربا و شراب خواری، آزاد باشند. پیامبردرخواست آنها را نپذیرفت و فرمود: دراسلام ، فحشاء و ربا و شراب حرام است نمایندگان به طائف برگشتند وسخن پیامبر را به مردم گفتند، این بارمردم پیشنهاد دیگری کردند و آن اینکه: پیامبر آنها را ازجهاد و روزه و نماز، معاف دارد، به مدینه آمده و پیشنهاد مردم طائف را به پیامبر، عرض کردند، پیامبر پیشنهاد آنها را پذیرفت .

مسلمانان از پیامبر پرسیدند: مگر جهاد و روزه و نمازاز واجبات نیست، فرمود: چرا، گفتند پس برای چه مردم طائف این امور معاف داشتی . فرمود: پس از آنکه مردم طائف ، مسلمان شدند، خود به خود به حقانیت و ارزش واجبات اسلام پی می برند و به آن عمل می کنند.همانگونه که پیامبر(ص) فرموده بود، همانطورهم شد، آنها پس از قبول اسلام ، کم کم به ارزش واجبات پی برده و آنها را نیز عمل کردند به این ترتیب پیامبر با این گونه تاکتیک های مفید، مردم را به سوی اسلام جذب می نمود.

 

نام نویسنده: محمد اشتهاردی
منبع حکایت: داستانها و پندها
پرینت
اشتراک در واتس اپ
اشتراک در تلگرام
0 0 رای ها
امتیازدهی به حکایت
default
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

حکایت های پیشنهادی