«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

پاسخ علی (ع) به سه سؤال مهم پیرامون دین و رهبری

سلیم بن قیس می گوید: از امام علی (ع)  شنیدم که مردی به حضورش آمد و این سه سؤال را کرد:

۱. کمترین چیزی که انسان با آن «مؤمن» می شود چیست ؟

۲ کمترین چیزی که انسان به خاطر آن «کافر» می گردد چیست ؟                                 ۳. کمترین چیزی که انسان به خاطر آن «گمراه» می گردد، کدام است ؟

امام علی(ع) در پاسخ سؤالات فوق به ترتیب چنین فرمودند:

۱. کمترین چیزی که انسان ، به وسیله آن ، مؤمن می شود: آن است که خداوند خود را به او بشناساند، وانسان به اطاعت از خدا اقرار نماید، و سپس خدا، پیامبرش را به او بشناساند، به اطاعت از پیامبر اکرم اقرار نماید، و همچنین خداوند امام و حجتش را در زمین ، و گواهش را بر مردم یعنی امام او معرفی کند، و او به اطاعت از امام ، اقرار نماید.سلیم می‌گوید: من عرض کردم: ای امیرمؤمنان ، اگر چه به همه چیز جز آنچه را بیان کردی ، ناآگاه باشد؟ فرمودند: آری ، در صورتی که اگر به او امر کردند، انجام دهد، و نهی کردند، ترک کند.

۲. کمترین چیزی که انسان به خاطر آن کافر می شود: آن است که چیزی را که خداوند از آن نمی کرده ، گمان کند که انجام روا است ، و خدا به آن دستور داده است و این پندار را دین خود قرار دهد بدعتگذار گردد و به این عقیده باقی بماند، و خیال کند که آنچه را به پندار او خدا دستور داده ، باید خدا را بر اساس پرستش کرد، در صورتی که چنین کسی شیطان را می پرستد.

۳. کمترین چیزی که انسان به خاطر آن ، گمراه می شود: آن است که حجت و گواه خدا بربندگانش را نشناسد، یعنی آن را که خداوند به اطاعت از او دستور داده ، و رهبریش را واجب کرده نشناسد.

سلیم می گوید:عرض کردم ، ای امیرمؤمنان حجت و گواهان الهی را برای من تعریف کن !.

امام علی (ع)  در پاسخ فرمودند: آن ها کسانی هستند که خداوند اطاعت» آنان را «در قرآن» قرین اطاعت خود و پیامبرش قرار داده و فرموده است: یا ایها آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول واولی الامرمنکم «ای کسانی که ایمان آورده اید، اطاعت کنید را، و اطاعت کنید رسول خدا را، و اطاعت کنید صاحبان امر را»

عرض کردم: ای امیرمؤمنان ، خدا مرا فدایت گرداند، این مطلب را روشنتر بیان کن. فرمودند: آن ها «صاحبان امر» کسانی که رسول خدا در آخرین خطبه اش ، در روز رحلتش فرمودند: «همانا من دو چیز را در میان شما گذارم که پس از من تا که به آن دو، چنگ زنید، هرگز گمراه نشوید:۱. کتاب خدا«قرآن».۲. عترت من که خاندان من هستند، زیرا خداوند لطیف آگاه به من سفارش کرده که آن دو از هم جدا نشوند«و همواره با هم هستند» تا در کنار حوض «کوثر» بر من وارد گردند، این دو انگشت «که برابر هم هستند» و دو انگشت اشاره خود را بهم چسبانید، و فرمودند: و نمی گویم مانند این دو انگشت انگشت اشاره و وسطی را به هم چسبانید «یعنی با هم برابرند، نه این که یکی از آن ها بر دیگری جلو بیفتد»آن گاه فرمودند: «فتمسکوا بهما لاتزلوا تضلوا و لا تقدموهم فتضلوا» «پس به هر دوی اینها چنگ بزنید، تا لغزش نکنید و گمراه نگردید، و از آن ها جلو نیفتید که گمراه خواهید شد».

نام نویسنده: شیخ کلینی
شماره صفحات ارسال شده: 414
منبع حکایت: الکافی
پرینت
اشتراک در واتس اپ
اشتراک در تلگرام
0 0 رای ها
امتیازدهی به حکایت
default
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

حکایت های پیشنهادی