روزی بادیه نشینی نزد امام حسین الله آمد و گفت: روزی از جدت رسول خدا شنیدم که فرمود: حاجات خود را یا از عرب شریف و یا مولای کریم و یا حامل قرآن و یا شخص گشادهرو بخواهید و شما عرب بوده و کرامت سیرت شما و قرآن بین شما نازل شده است و پیغمبر اکرم فرمود که هرگاه بخواهیم به او نظر کنیم، به حسن و حسین بنگریم.
در این حال وقتی امام حسین (ع) از حاجت و مشکلش پرسید، او نیازش را روی زمین نوشت، حضرت فرمود: از رسول اکرم (ص) شنیدم که فرمود: نیکی و بخشش به افراد، به قدر معرفت و شناخت ایشان است و پدرم فرمود: ارزش هر شخصی احسان و نیکوکاری اوست از این رو از تو سه سؤال می پرسم؛ اگر پاسخ دهی، سه همیان و اگر دو سؤال را پاسخ دهی، دو همیان و اگر یکی را جواب دهی، یک همیان نقره و زر به تو میدهم.
آن مرد قبول کرد و حضرت پرسید: بهترین عمل کدام است؟ او جواب داد: ایمان به خدا. حضرت پرسید: نجات از هلاکت به چه چیز است؟ او پاسخ داد: اطمینان به خدا. امام حسین (ع) پرسید: زینت عبد و بنده خدا به چیست؟ او اظهار داشت: علم و دانشی که توأم با حلم و بردباری باشد. حضرت پرسید: اگر آن را نداشت؟ او پاسخ داد: فقر توأم با صبر و شکیبایی. حضرت پرسید: اگر آنرا نداشت؟ آن مرد گفت: صاعقهای از آسمان فرود آید و او را نابود کند. در این حال امام حسین (ع) خندید و سه همیان نقره و زر به او عطا فرمود. من طلب رضی الناس بسخط الله و کله الله الی الناس . کسی که خشنودی مردم را با خشم و غضب الهی فراهم آورد، خداوند او را به مردم واگذارد.