«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

خرید کاهو

یکی از علمای نجف گوید: روزی به دکان سبزی فروشی رفته بودم، دیدم مرحوم آیت الله سید علی آقا قاضی (ره) خم شده و مشغول کاهو سوا کردن است ، ولی به عکس معمول ، کاهوهای پلاسیده و آنهائی که دارای برگهای خشن و بزرگ هستند برمی دارد.من کاملا متوجه بودم ، تا مرحوم قاضی کاهوها را به صاحب دکان داد و ترازو کرد و بعد آنها را در زیر عبا گرفت و روانه شد. من به دنبال ایشان رفتم و عرض کردم : آقا شما چرا این کاهوهای غیر مرغوب را جدا کردید؟!

فرمودند: آقا جان! این مرد فروشنده شخص بی بضاعت و فقیر است، من‌گاه گاهی به او کمک می‌کنم، و نمی خواهم به او چیزی بلاعوض داده باشم تا اولا آن عزت و شرف و آبرو از بین برود، و ثانیا خدای ناخواسته عادت کند به مجانی گرفتن ، و در کسب هم ضعیف شود.

برای ما فرقی ندارد کاهوی لطیف و نازک بخوریم یا از این‌کاهوها؛ من می دانستم که اینها بالاخره خریداری ندارد، ظهر تابستان که دکان خود را می بندد به بیرون می ریزد لذا برای جلوگیری از خسارت و ضرر کردن او این ها را خریدم.

 

نام نویسنده: سید علی اکبر صداقت.
منبع حکایت: کتاب یکصد موضوع، پانصد داستان،
پرینت
اشتراک در واتس اپ
اشتراک در تلگرام
0 0 رای ها
امتیازدهی به حکایت
default
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

حکایت های پیشنهادی