روزی جبرئیل در خدمت پیامبر لژ ، مشغول صحبت بود که حضرت علی الله وارد شد. جبرئیل چون آن حضرت را دید برخاست و شرایط تعظیم به جای آورد.پیامبر به فرمود: یا جبرئیل ! از چه جهت به این جوان تعظیم می کنی ؟ عرض کرد: چگونه تعظیم نکنم که او را بر من ، حق تعلیم است! فرمود: چه تعلیمی ۴ عرض کرد: در وقتیکه حق تعالی مرا خلق کرد از من پرسید: تو کیستی و من کیستم ؟ من در جواب متحیر ماندم ، و مدتی در مقام جواب ساکت بودم که این جوان در عالم نور به من ظاهر گردید، و این طور به من تعلیم داد که بگو: تو پروردگار جلیل و جمیلی و من بنده ذلیل و جبرئیلم : از این جهت او را که دیدم تعظیمش کردم.
پیامبر ص پرسید: مدت عمر تو چند سال است ؟ عرض کرد: یا رسول الله در آسمان ستاره ای هست که هر سی هزار سال یک بار طلوع می کند، من او را سی هزار بار دیده ام