«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

رمز موفقیت

رمز موفقیت کسائی (یکی از علمای مشهور ادبیات) عرب گفت: در ایام تحصیل روزگار به فقر و تنگدستی میگذراندم، هر بامداد هنگام اذان صبح لباس پوشیده، به مدرسه میرفتم. در رهگذر من مرد بقال فضولی بود، هر روز به من می‌گفت: ای هرزه گرد! کجا می‌روی؟ این شغل بیهوده را واگذار، به کاری بپرداز که نان بخور و نمیر از آن پیدا شود. روزی گفت: هنوز وقت آن نشده که این کاغذ پاره‌ها را در چاله ای بریزی و آب بر آن ببندی تا سبز شود. من با سرزنش‌های او از کار دلسرد نشدم و به آزار و اذیت او صبر کردم تا در رشته‌های مختلف علم به درجه ی بلندی رسیدم.

شماره صفحات ارسال شده: 256
منبع حکایت: حکایت
پرینت
اشتراک در واتس اپ
اشتراک در تلگرام
0 0 رای ها
امتیازدهی به حکایت
default
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

حکایت های پیشنهادی