رمز موفقیت کسائی (یکی از علمای مشهور ادبیات) عرب گفت: در ایام تحصیل روزگار به فقر و تنگدستی میگذراندم، هر بامداد هنگام اذان صبح لباس پوشیده، به مدرسه میرفتم. در رهگذر من مرد بقال فضولی بود، هر روز به من میگفت: ای هرزه گرد! کجا میروی؟ این شغل بیهوده را واگذار، به کاری بپرداز که نان بخور و نمیر از آن پیدا شود. روزی گفت: هنوز وقت آن نشده که این کاغذ پارهها را در چاله ای بریزی و آب بر آن ببندی تا سبز شود. من با سرزنشهای او از کار دلسرد نشدم و به آزار و اذیت او صبر کردم تا در رشتههای مختلف علم به درجه ی بلندی رسیدم.