«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

صفات انسان، همراهِ برزخ

یکی از خصوصیات حضرت آیت الله حاج شیخ محمد تقی ستوده، تقوای چشم بود. اگر چشم ایشان در خیابان به نامحرم می‌افتاد، فوراً چشم خود را بسته، به جهت دیگری روی می‌گرداند. خود ایشان بیان می‌کرد: اگر برای من حتی در خواب هم، چنین منظره‌ای پیش بیاید، در آنجا هم همین رفتار را دارم و چشم‌هایم را می‌بندم.
وی این مطلب را بر یک مطلب کلامی شاهد می‌گرفت که در عالم برزخ می‌گویند انسان صفاتش را همراهش دارد و خواب نمودی از برزخ است. می‌گفت: انسان هر ملکه‌ای که در بیداری دارد، در خواب هم همان حالت را دارد و در برزخ هم همین طور است.
همسرشان نقل می‌کرد: یک بار کاری با ایشان داشتم و به مسجد رفتم و منتظر شدم تا ایشان از مسجد بیرون بیاید و آن کار را به ایشان بگویم.
همان طور که کنار ایستاده بودم و ایشان بیرون می‌آمد، گفت: همشیره! فرمایشی داشتید؟
اصلاً نگاه نمی‌کرد ببیند چه کسی است که من را بشناسد و همان طور که سرشان پایین بود، از من سؤال کرد.

نام نویسنده: محمد قنبری
شماره صفحات ارسال شده: 56
منبع حکایت: یادمان آیت الله حاج شیخ محمد تقی ستوده
پرینت
اشتراک در واتس اپ
اشتراک در تلگرام
0 0 رای ها
امتیازدهی به حکایت
default
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

حکایت های پیشنهادی