«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

لزوم ساده زیستی برای پیشوایان مذهبی

علا بن زیاد و عاصم بن زیاد، دو برادر بودند و در بصره زندگی می‌کردند و از اصحاب و یاران امام علی (علیه السلام )به شمار می آمدند، علاء بیمار شد و بستری گردید، حضرت علی ( علیه السلام) برای عیادت او به خانه او رفت ، چشمش به خانه وسیع علا افتاد، به او فرمودند: «این خانه با این وسعت را در این دنیا برای چه می خواهی؟ با این که در آخرت به آن نیازمندتر می باشی»؟ مگر این که بخواهی به وسیله آن به آخرت برسی و در این خانه افرادی را مهمان کنی ، صله رحم نمایی و حقوق لازم خود را ادا کنی ، که در این صورت به آخرت ، نائل شده ای.
علا عرض کرد: از برادرم عاصم ، پیش شما شکایت می‌کنم امام علی  (علیه السلام ): مگر او چه کرده است؟ علاء: عبائی پوشیده و از دنیا کناره گرفته است …» او بر اثر کناره‌گیری از دنیا، همسرش را غمگین نموده و فرزندانش را اندوهناک ساخته است امام علی ( علیه السلام) فرمودند: عاصم را نزد من بیاورید، عاصم را به حضور حضرت علی (علیه السلام ) آوردند، حضرت تا او را دید ،چهره درهم کشیده و فرمودند: «از همسرت خجالت نکشیدی ، و به فرزندانت رحم ننمودی ، گمان می‌کنی که خداوند چیزهای خوب و پاکیزه را برای تو حلال کرده ولی نمی خواهد تو از آن ها بهره مند گردی ، تو در نزد خدا پست تر از آن هستی‌که چنین نسبتی به او بدهی ، مگر خداوند نمی فرماید: و الارض وضعها للانام * فیها فاکهة والنخل ذات الاکمام «الرحمان -۱۰ و۱۱»«خداوند زمین را برای خلائق آفرید- که در آن میوه ها و نخلهای پرشکوفه است»
مگر خداوند نمی فرماید: مرج البحرین یلتقان* بینهما لایبغیان… یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان «رحمان – ۱۹ تا۲۲» «دو دریای مختلف را در کنار هم قرار داد – در حالی که با هم تماس دارند… از آن دو، لؤ لؤ و مرجان خارج می شود» سوگند به خدا که بهره گیری از نعمتهای خدا با عمل «شکر عملی» بهتر از یادآوری نعمتهای خدا با زبان «شکر زبانی » است ، همانا خداوند می فرماید: و اما بنعمة ربک فحدث «ضحی-۱۱»«و نعمتهای پروردگارت را بازگو کن».
عاصم عرض کرد: ای امیرمؤمنان! پس چرا خود شما به خوراک ناگوار و لباس خشن اکتفا کرده ای؟ امام علی (علیه السلام ) در پاسخ او فرمودند: «و یحک ان الله عزوجل فرض علی ائمة العدل ان یقدورا انفسهم بضعفة الناسکیلا یتبیع بالفقیر فقره» «وای بر تو! همانا خداوند بر پیشوایان عدالت واجب کرده که خود را در لباس و خوراک با افراد ضعیف و فقیر، هماهنگ کنند، تا فقر و تنگدستی ، فقیر را به هیجان نیاورد که سر از فرمان خدا برتابد .» عاصم سخن مولایش علی (علیه السلام )را پذیرفت ، عبای خشن را کنار گذاشت و لباس نرم بر تن کرد و بر سر زندگی خود آمد .

نام نویسنده: شیخ کلینی
انتشارات کتاب: الاسلامیه
شماره صفحات ارسال شده: ۴۱۰
منبع حکایت: کافی ج ۲
پرینت
اشتراک در واتس اپ
اشتراک در تلگرام
0 0 رای ها
امتیازدهی به حکایت
default
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

حکایت های پیشنهادی