حاج محمدحسین مباشر، درباره مناجات شبانه آقا شیخ مرتضی زاهد چنین میگوید:
شبی از جلوی خانه مرحوم مجدالذاکرین، پدر آقا شیخ مرتضی رد میشدم. صدای خفیفی از درون خانه شنیدم. شب بود و همه جا در خاموشی فرو رفته بود. من کنجکاو شدم بدانم این صدای خفیف، در این ساعت شب چیست و با خود گفتم نکند دزد آمده باشد. به کنار در خانه رفتم و گوشم را تیز کردم. صدای آشنایی شنیدم، صدای مناجات و گریه آقا شیخ مرتضی زاهد بود که در آن زمان حدود بیست سال داشت. ایشان برای اینکه مزاحم اعضای خانه نباشد، به دالان خانه آمده و در آنجا به نماز و مناجات مشغول بود و با معنویتی خاص و با گریه، با خدا مناجات میکرد.