هنگامی که دین مقدس اسلام آشکار شد و نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) دعوت خود را آغاز فرمود، حکومت یمن در دست باذان بن ساسان ایرانی بود. جنگ های حضرت رسول که با قبایل عرب و مشرکین قریش در زمان همین باذان شروع شد. باذان از جانب خسرو پرویز بر یمن حکومت می کرد و بر سرزمین های حجاز و تهامه نیز نظارت داشت و گزارش کارهای آن حضرت را مرتبا به خسرو پرویز می رسانید.
حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) در سال ششم هجری خسرو پرویز را به دین مقدس اسلام دعوت کرد. وی از این موضوع سخت ناراحت شد و نامه آن جناب را پاره نمود و برای باذان، عامل خود در یمن نوشت که نویسنده این نامه را نزد وی اعزام کند. باذان نیز دو نفر از ایران به نام بابویه و خسرو به مدینه فرستاد.
آن دو پیام خسرو پرویز را به آن جناب رسانیدند و این اولین ارتباط رسمی ایرانیان با حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) بوده است. هنگامی که خبر احضار حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) به ایران، به مشرکین قریش رسید، بسیار خوش وقت شدند و گفتند: دیگر برای محمد خلاصی نخواهد بود زیرا ملک الملوک ایران خسرو پرویز با وی طرف شده و او را از بین خواهد برد.
نمایندگان باذان با حکمی که در دست داشتند در مدینه حضور پیغمبر رسیدند و منظور خود را در میان گذاشتند. حضرت فرمود: فردا بیایید و جواب خود را دریافت کنید روز بعد که خدمت آن جناب آمدند حضرت فرمود: شیرویه دیشب شکم پدرش خسرو پرویز را درید و او را هلاک ساخت.
سپس افزود: خداوند به من اطلاع داد که شاه شما کشته شد و مملکت شما به زودی به تصرف مسلمین درخواهد آمد. اینک شما به ایران باز گردید و به باذان بگویید اسلام اختیار کند؛ اگر مسلمان شد حکومت یمن هم چنان با او خواهد بود. نبی اکرم (صلی الله علیه وآله) به این دو نفر هدایایی مرحمت فرمود و آن دو نفر به یمن باز گشتند و جریان را به باذان گفتند. باذان گفت: ما چند روزی درنگ می کنیم، اگر این مطلب درست از کار درآمد، معلوم است که وی پیغمبر است و از طرف خداوند سخن میگوید؛ آن گاه تصمیم خود را خواهیم گرفت.
چند روز بعد بر این قضیه گذشت که پیکی از تیسفون رسید و نامه از طرف شیرویه برای باذان آورد. باذان از جریان قضیه به طور رسمی مطلع شد و شیرویه علت کشتن پدرش را برای وی شرح داده بود. شیرویه نوشته بود که مردم یمن را به پشتیبانی وی دعوت کند و شخصی را که در حجاز مدعی نبوت است آزاد بگذارد و موجبات ناراحتی او را فراهم نسازد.
باذان در این هنگام مسلمان شد و سپس گروهی از ایرانیان که آن ها را ابنا و احرار میگفتند مسلمان شدند و اینان نخستین ایرانیانی هستند که وارد شریعت مقدس اسلام گردیدند.
حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) باذان را هم چنان بر حکومت یمن ابقا کردند و وی از این تاریخ، از طرف نبی اکرم بر یمن حکومت میکرد و به ترویج و تبلیغ اسلام پرداخت و مخالفین و معاندین را سر جای خود نشانید. باذان در حیات حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) درگذشت و فرزندش شهر بن باذان از طرف پیغمبر (صلی الله علیه و آله) به حکومت منصوب شد. وی نیز هم چنان روش پدر را تعقیب نمود و با دشمنان اسلام مبارزه کرد.