«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

چشم فرزندم شفا یافت!

جناب شیخ عبدالهادي سیستانی دام عزه طی نامه اي نوشت:

در تابستان سال 1367 هجري شمسی به اتفاق خانواده به منظور زیارت حضـرت امام رضا (علیه السلام) به مشهد مقدس مشرف شدم، مدتی بود که فرزندم محمد به ضعف چشم مبتلا بود تا آنجا که مکرر اظهـار می داشت که در چشـمم پر میبینم و همه جـا به چشـمم تـار است! نظر به اینکه سن ایشان حـدود پنـج سال بود و این چنین به تاري و ضـعف چشم مبتلا شده بود براي ما بسـیار نگران کننده بود، در این تشـرف، شبی با یکدیگر به حرم مشرف شدیم، هنگام نماز مغرب بود که در مسجد بالاسر حضرت، محمد اظهارکرد که سرم به شدت درد می کند  و چشمم خوب نمی بیند. به او گفتم:« اینجـا محضـرحضـرت رضـا (علیه السـلام) است، بسـیاري از کورهـا و مردمی که بیماري هـاي بـدون علاج داشـته اند شـفا گرفته اند، پدرجان! امشب خودت از امام رضا (علیه السلام) بخواه تا چشم تو را نیز شفا کرامت فرماید. این را گفتم و مشغول نماز مغرب شدم. محمد از ناراحتی زیاد گریه می کرد و امام رضا (علیه السلام) را صدا می زد و صورت خود را با کاشی هاي حرم و زمین می مالید، نماز مغرب را خوانـدم و از حـال این طفـل، من هم منقلب شـدم. متوسـل به حضـرت گردیـده و مشـغول نافله شـدم، پس از نافله مغرب محمد گفت: بابا سرم خوب شد و دیگر درد نمی کند؛ گفتم چشمت چطور است؟ گفت: فرقی نکرده. گفتم: همچنان توسلت را ادامه بده، باز هم از امام رضا (علیه السلام) بخواه تا تو را به کلی شفا بخشد. مشغول نماز عشا شدم، پس از نماز و زیارت ازحرم خارج شدیم، محمد با خوشحالی دست مرا فشرد و گفت: بابا همه چیز را روشن و خوب می بینم و آن پر هم از پیش چشمم برداشته شده حتی سنگریزه هاي کف خیابان را هم خوب می بینم!

و السلام علی الامام الرؤوف علی بن موسی الرضا.

نام نویسنده: عباس عزیزی
انتشارات کتاب: مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان
شماره صفحات ارسال شده: 119 تا 120
منبع حکایت: نماز و عبادت امام رضا
پرینت
اشتراک در واتس اپ
اشتراک در تلگرام
0 0 رای ها
امتیازدهی به حکایت
default
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

حکایت های پیشنهادی