«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

از عدالت الهی و در حقیقت باید از گناهان خود ترسید.

حضرت علی علیه السلام مردی را دید که آثار ترس و خوف در سیمایش آشکار است. از او پرسید: چرا چنین حالی به تو دست داده است؟ مرد جواب داد: من از خدا می ترسم امام علیه السلام فرمود:بنده خدا! «نمی خواهد از خدا بترسی » از گناهانت بترس و نیز به خاطر ظلمهایی که درباره بندگان خدا انجام داده ای، از عدالت خدا بترس و آنچه راکه به صلاح تو نهی کرده است درآن نافرمانی نکن،آن‌گاه ازخدانترس؛ زیرااو به کسی ظلم نمیکند و هیچ‌گاه بدون گناه کسی را کیفر نمی دهد.

نام نویسنده: علامه مجلسی ره
منبع حکایت: بحار الأنوار ط دارالاحیاء التراث ج ۷۰، ص ۳۹۲،
پرینت
اشتراک در واتس اپ
اشتراک در تلگرام
0 0 رای ها
امتیازدهی به حکایت
default
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

حکایت های پیشنهادی