«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

اشک های امام باقر (ع) در طواف کعبه

«افلح» غلام امام باقر (ع) بود. او می‌گوید: من با امام باقر (ع) به زیارت خانه خدا رفتیم. وقتی امام وارد مسجد شد از آنجا نگاهی به خانه خدا کرد و گریه کرد تا اینکه گریه اش بلند شد. عرض کردم: پدر و مادرم فدایت باد. مردم شما را می بینند آهسته تر گریه کنید. امام  فرمود: وای بر تو ای افلح چرا گریه نکنم؟ شاید خدای تعالی به من نظر کند و در قیامت رستگار شوم، آنگاه خانه خدا را طواف کرد و سپس آمد در نزد مقام نماز گزارد. وقتی سر از سجده برداشت جای سجده اش از اشکهای چشمانش خیس شده بود.

نام نویسنده: محمدرضا اکبری
انتشارات کتاب: چاپ ونشر بین الملل
منبع حکایت: برگرفته از کتاب قصه های تربیتی چهارده معصوم(س)
پرینت
اشتراک در واتس اپ
اشتراک در تلگرام
0 0 رای ها
امتیازدهی به حکایت
default
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

حکایت های پیشنهادی