«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

انگیزه سازی

با تشکیل نظام مقدس جمهوری اسلامی در کشورمان، انتظاراتی در افکار جامعه ی مسلمان ایران ایجاد شد. آنان توقع داشتند که مسئولینِ پس از انقلاب، افرادی با تقوا و به دور از خواسته و منفعت طلبی های شخصی باشند و از موقعیت حکومت، تنها برای خدمت به مردم استفاده نمایند.

در همین راستا، امام خمینی (رحمه الله علیه) و امام خامنه ای (مد ظله العالی) هر یک به سهم خویش، تذکرات و توصیه هایی به مسئولین رده های مختلف در کشور داشته اند تا مبادا افرادی که در پست های مختلف حکومتی به قدرت می رسند، از مسیر صحیحِ خدمتگذاری خارج شده و در منجلاب دنیاپرستی و قدرت طلبی گرفتار شوند.(1)

البته با نگاهی به سیره ی معصومین، درمی یابیم که آن بزرگواران نیز در مواردی که در رأس حکومت قرار گرفته اند، با حساسیتی فراوان نسبت به این مهم رفتار کرده اند. از باب نمونه، بخش هایی از توصیه های امیر المؤمنین علی (علیه السلام) به مالک اشتر در هنگام اعطای ولایت مصر، خدمتتان تقدیم می گردد.

«مهربانی و محبت و لطف به رعیّت را شعار قلب خود قرار ده، بر رعیّت همچون حیوان درنده مباش که خوردن آنان را غنیمت دانی، که رعیّت بر دو گروهند: یا برادر دینی تواند، یا انسان هایی مانند تو، پس اگر گناهی از آنان سر می زند یا مشکلاتی بر آنان عارض می گردد، یا خواسته و ناخواسته، اشتباهی مرتکب می شوند، آنان را ببخشای و بر آنها آسان گیر، آن گونه که دوست داری خدا تو را ببخشاید و بر تو آسان گیرد؛ چرا که تو از نظر قدرت برتر از آنانی، و آن که بر تو ولایت دارد بالاتر از تو می باشد، و خداوند برتر از آن کسی که تو را والی مصر نموده. خداوند کفایت امور رعیّت را از تو خواسته، و به خاطر آنان تو را در عرصه آزمایش قرار داده.

خود را در موقف جنگ با خدا قرار مده، که تو را تحمّل کیفر او نیست، و از عفو و رحمتش بی نیاز نمی باشی. از گذشتی که از مردم کرده ای پشیمان مشو، و بر کیفری که داده ای شاد مباش، و به خشمی که راه بیرون رفتن از آن وجود دارد شتاب مکن، و فریاد مزن که من بر شما گمارده شده ام، فرمان می دهم باید اطاعت شوم؛ که این وضع موجب فساد دل، و کاهش و ضعف دین، و باعث نزدیک شدن زوال قدرت است.

… خدا و مردم را از جانب خود و خواص از خاندانت و کسانی از رعیّتت که به او علاقه داری انصاف ده، که اگر انصاف ندهی ستم کرده ای، و هر که به بندگان خدا ستم کند خداوند به جای بندگان ستمدیده خصم او می باشد، و هر که خداوند خصم او باشد عذرش را باطل کند، و شخص ستمکار محارب با خداست تا وقتی که از آن مَنصب عذل شود و یا توبه کند.

چیزی در تغییر نعمت خدا، و سرعت دادن به عقوبت او، قوی تر از ستمکاری نیست، که خداوند شنوای دعای ستمدیدگان، و در کمین ستمکاران است.

باید محبوبترین امور نزد تو میانه ترینش در حق، و همگانی ترینش در عدالت، و جامع ترینش در خشنودی رعیّت باشد، چرا که خشم عموم، خشنودی خواص را بی نتیجه می کند، و خشم خواص در برابر خشنودی عموم، قابل عفو است.»

نام نویسنده: حجت الاسلام هاشمي نسب
انتشارات کتاب: دفتر مطالعات و پژوهش هاي مركز رسيدگي به امور مساجد خرداد
شماره صفحات ارسال شده: 93-95
منبع حکایت: شهد سخن 10: هم دلي و هم زباني (نمونه فيش سخنراني ويژه ايام دهه سوم ماه مبارك رمضان 1436 ه ق)
پرینت
اشتراک در واتس اپ
اشتراک در تلگرام
0 0 رای ها
امتیازدهی به حکایت
default
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

حکایت های پیشنهادی