«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

تواضع شهید

شهید قدوسی(قدس سره)

در شرح حال این عالم بزرگوار نوشته اند: قدوسي با شهرت طلبي ناسازگار بود و آن را منشأ سقوط انسان مي دانست. در تمام عمرش مسئوليت امامت جماعت را نپذیرفت. حتي المقدور،آرام و بدون جلب توجه دیگران به مجالس وارد مي شد و در پایين مجلس در بين افراد معمولي می نشست. اهل وعظ و خطابه ی رسمي جز بر اساس احساس وظيفه ی شرعي نبود. کمتر حاضربه مصاحبه های رادیو تلویزیوني و مطبوعاتي مي شد، به ویژه اگر قرار بود به توجيه کارها یا دفاع از عملکردهای خویش بپردازد. او مي گفت: « از چشم مردم افتادن، بهتر است تا اسير دام نفس شدن!» ( صبح پنج شنبه در جلسه ی درس اخلاق قدوسي نشستن کافي بود تا کاخ آمال انسان، فرو ریزد و همه چيز جز خدا را بي بها انگارد. او به صراحت مي گفت: « آقایان، اگر آمده اید تا با سواد شوید و بعد به جنگ روحاني شهر و ده خود بروید، امام جماعت شوید تا مردم دستتان را ببوسند و پشت سرتان نماز جماعت بخوانند، اسم و رسم پيدا کنيد و به شما سهم بدهند؛ تا دیر نشده و مسئوليت تان سنگين نشده است، بروید دنبال کسبي حلال که خَسِرَالدُّنيا وَ الآخِرَه نشوید».

شماره صفحات ارسال شده: ۱۴۰
منبع حکایت: یادنامه شهید قدوسی
پرینت
اشتراک در واتس اپ
اشتراک در تلگرام
0 0 رای ها
امتیازدهی به حکایت
default
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

حکایت های پیشنهادی