شهید قدوسی(قدس سره)
در شرح حال این عالم بزرگوار نوشته اند: قدوسي با شهرت طلبي ناسازگار بود و آن را منشأ سقوط انسان مي دانست. در تمام عمرش مسئوليت امامت جماعت را نپذیرفت. حتي المقدور،آرام و بدون جلب توجه دیگران به مجالس وارد مي شد و در پایين مجلس در بين افراد معمولي می نشست. اهل وعظ و خطابه ی رسمي جز بر اساس احساس وظيفه ی شرعي نبود. کمتر حاضربه مصاحبه های رادیو تلویزیوني و مطبوعاتي مي شد، به ویژه اگر قرار بود به توجيه کارها یا دفاع از عملکردهای خویش بپردازد. او مي گفت: « از چشم مردم افتادن، بهتر است تا اسير دام نفس شدن!» ( صبح پنج شنبه در جلسه ی درس اخلاق قدوسي نشستن کافي بود تا کاخ آمال انسان، فرو ریزد و همه چيز جز خدا را بي بها انگارد. او به صراحت مي گفت: « آقایان، اگر آمده اید تا با سواد شوید و بعد به جنگ روحاني شهر و ده خود بروید، امام جماعت شوید تا مردم دستتان را ببوسند و پشت سرتان نماز جماعت بخوانند، اسم و رسم پيدا کنيد و به شما سهم بدهند؛ تا دیر نشده و مسئوليت تان سنگين نشده است، بروید دنبال کسبي حلال که خَسِرَالدُّنيا وَ الآخِرَه نشوید».