هنگامی که شیطان آزاد شد که در دنیا باقی بماند، چون از ناحیه حضرت آدم ( علیه السلام) «به خاطر سجده نکردن او» از درگاه خدا رانده شد، تمام دشمنی و کینه خود را متوجه آدم کرد، و مانند خون در رگهای انسان ، تسلط یافت تا او را گمراه کند، آدم را در بهشت به ترک اولی واداشت ، و در نتیجه آدم باید از بهشت رانده شد، و سرانجام توبه اش پذیرفته شد، حضرت آدم به خدا عرض کرد: «پروردگارا! شیطان را بر من مسلط کردی ، و مانند خون «که در رگهایم جاری است » او را بر من چیره کردی ، بنابراین برای من نیز «در برابر شیطان » چیزی «امتیازی» قرار بده» خداوند به آدم وحی کرد: «ای آدم ! «چند امتیاز را به تو دادم »
۱ – هرگاه یکی از فرزندان تو تصمیم بر انجام گناهی بگیرد، ولی آن گناه را انجام ندهد، چیزی بر او نوشته نمی شود، و اگر انجام دهد فقط «یک گناه» بر او نوشته می شود.
۲ – هرگاه یکی از فرزندانت ، تصمیم بر کار نیکی گرفت ، ولی انجام نداد، «یک پاداش» برای او نوشته می شود، و اگر انجام داد، «ده پاداش» برای او نوشته می شود آدم عرض کرد: «پروردگارا! برایم بیفزا».
۳ – خداوند فرمودند: هرگاه یکی از فرزندانت ، گناه کند، سپس توبه کند، او را می بخشم آدم عرض کرد: «پروردگارا! برایم بیفزا».
۴ – خداوند فرمودند: برای آن ها «توبه» را قرار دادم – یا فرمودند: توبه را برای آن ها گستردم ، تا هنگامی که نفس آن ها به گلو برسدآدم لد عرض کرد: یا رب حسبی: «پروردگارا! همین مقدار برای من کافی است» .
بنابراین اگر شیطان قوی است ، امتیازات و اسلحه های آدم نیز قوی است ، انسان ها در پرتو این امتیازات می توانند شیطان را از پای در آوردند.