«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ» (نهج البلاغه، حکمت 197)

بخل

پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) به طواف خانه خدا مشغول بود، مردی را دید که پرده کعبه را گرفته و می گوید: خدایا به حرمت این خانه مرا بیامرز.
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: گناه تو چیست؟ گفت: گناهم بزرگ تر از آن است که برایت توصیف کنم . فرمود: وای برتو، گناه تو بزرگ تر است یا زمین ها؟ گفت: گناه من.
فرمود: گناه تو بزرگ تر است یاک وه ها؟ گفت: گناه من.
فرمود: گناه تو بزرگ تر است یا آسمان ها؟ گفت: گناه من.
فرمود: گناه تو بزرگ تر است یا عرش خدا؟ گفت: گناه من.
فرمود: گناه تو بزرگ تر است یا خدا؟ گفت: خدا اعظم و اعلی و اجل است.
فرمود: وای بر تو گناه خود را برایم وصف کن. گفت: یارسول الله، من مردی ثروتمندم، وهر وقت سائلی رو به من می آورد که از من چیزی بخواهد، گویا شعله آتشی رو به من می آورد.
پیامبر (صلی الله علیه وآله)  فرمود: ” از من دور شو و مرا به آتش خود مسوزان. قسم به آن کس که مرا به هدایت و کرامت برانگیخته است، اگر میان رکن و مقام بایستی و دوهزار سال نمازگزاری و چندان بگریی که نهرها از اشک هایت جاری شود و درختان از آن سیراب گردند، وآنگاه بابخل و لئامت بمیری خدا تو را به جهنم می افکند.”
وای بر تو، مگر نمی دانی که خدا می فرماید: (هر که بخل کند تنها بر خود بخل می کند).

نام نویسنده: محمد تقی جعفری
منبع حکایت: کتاب عرفان اسلامی
پرینت
اشتراک در واتس اپ
اشتراک در تلگرام
0 0 رای ها
امتیازدهی به حکایت
default
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

حکایت های پیشنهادی