مردی است به نام کریب بن صباح که از لشکریان معاویه بشمار میآمده است، مورخین نوشته اند: بازو و انگشتان این مرد به قدری قوی بود که سکه را با دستش میمالید و اثر آن را هم از بین میبرد.
در جنگ صفین جلو آمد و مبارز طلبید. یکی از شجاعان لشکر امیرالمؤمنین علیه السلام که جلو بود رفت به میدان ولی طولی نکشید که کریب ابن صباح، صحابی امیرالمؤمنین علیه السلام را کشت و جنازهاش را انداخت به یک طرف دوباره مبارز طلبید.
یک نفر دیگر آمد او را هم کشت و بعد از اینکه کشت فورا از اسب پرید پایین و جنازهاش را انداخت روی جنازه اولی، باز گفت: مبارز میخواهم سومی و چهارمی از اصحاب علی علیه السلام به میدان آمدند اما خیلی زود در برابر کریب به زانو درآمدند و کشته شدند. بالاخره این مرد در شجاعت و زورمندی آنقدر هنرنمایی کرد که: افرادی از اصحاب علی علیه السلام که در صفوف جلو بودند به عقب رفتند، تا در رودربایستی گیر نکنند. اینجا بود که علی علیه السلام خودش آمد و با یک گردش او را کشت و جنازهاش را انداخت به یک طرف. پس از آن فریاد زد ألا رجل. دوم آمد، دوم را هم کشت و فورا جنازهاش را انداخت روی اولی، دوباره گفت: الا رجل، تا چهار نفر همینطور آمدند و در مقابل شمشیر مولا علی علیه السلام تاب و توان از دست دادند و کشته شدند.
دیگر کسی جرأت نکرد جلو بیاید. آنوقت علی علیه السلام این آیه قرآن را خواند: ” فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم و اتقوا الله و اعلموا أن الله مع المتقین: هر کس به شما تجاوز کرد، همانند آن بر او تعدّی کنید! و از خدا بپرهیزید (و زیاده روی ننمایید)! و بدانید خدا با پرهیزکاران است!” بعد فرمود: ای اهل شام! شما اگر جنگ را شروع نکرده بودید ما هم شروع نمیکردیم، چون شما چنین کردید ما هم اینکار را کردیم.