نام گذاری حضرت علی اکبر علیه السلام

نقل است روزی علی اكبر (ع) به نزد والی مدینه رفته  و از طرف پدر بزرگوارشان پیغامی را خطاب به او می برد، در آخر والی مدینه از علی اكبر سئوال كرد نام تو چیست؟ فرمود: علی. سئوال نمود، نام برادرت؟ فرمود: علی. آن شخص عصبانی شد و چند بار گفت: علی، علی، علی، «ما یُریدُ […]

مهم اینه که خدا از من راضی باشه!

واقعا وجودش نعمتی بود مخصوصا زمان جنگ ولی قدرش را ندانستیم. این موضوع همیشه من را ناراحت می کند که برای کوچکترین مسائل می‌رویم از خارج متخصص می آوریم ولی کسی مثل صیاد را که هم در علم نظامی متخصص بود و هم با ایمان مخلص قدرش را نمی دانستیم. وقتی از فرماندهی نیرو کنار […]

استاد وارسته

یکي ازخصوصيات استاد عالمه طباطبائي (رحمه‌الله)، اخلاص کامل و تام ایشان بود. جاودانگي آثار او و تربيت آن همه شاگرد، گواه صادقي بر این مدعاست. یکي از شاگردان ایشان در این باره مي نویسد:«وارستگي استاد از هر نوع تظاهر به علم و دانش از خصوصيات ایشان، وهمواره محرک او در هر عمل، اخلاص و جلب […]

عارف و اصل کامل

مرحوم میرزا جواد آقا ملکی مینویسد: یکي از عالمان بزرگ نقل کرده اند که او سي سال در صف اول نماز جماعت اقتدا مي کرد. پس از سي سال، روزی به عللي نتوانست خود را به صف اول برساند و در صف دوم ایستاد و از این که مردم او را در صف دوم دیدند […]

بهترین یاور

ابوبصیر می‌گوید: از امام صادق (علیه السلام) در مورد سوره والعادیات پرسیدم، امام (علیه السلام) فرمود: این سوره در ماجرای وادی یابس «بیابان خشک» نازل شده است پرسیدم: قضیه وادی یابس از چه قرار بود؟ امام صادق (علیه السلام) فرمود: در بیابان یابس دوازده هزار نفر سواره نظام بودند، با هم عهد و پیمان محکم […]

نماز از ترس کفش

شخصی هنگام عبور از شبستان مسجد، چشمش به مردی افتاد که خیلی با عجله نماز می‌خواند و طمأنینه نماز را مراعات نمی‌کرد. در غضب شد و با نعلین خود، محکم به سر او کوفت و گفت: نماز خصم تو شود، این چه نمازی است که بجا می آوری؟ زود باش نماز خود را با طمأنینه […]

بچه فرمانده

داخل كه شديم، ديدم بسيجي نوجوانی توی ستاد فرماندهی نشسته. گفتم: «بچه بلند شو برو بيرون. الان اينجا جلسه‌اس.» يكي از كسانی كه آنجا بود، سرش را به گوشم نزديک كرد و گفت:«اين بچه، فرمانده‌ی گردان تخريبه.»

به جهت خوف الهی چنین کردم

سه نفر از بنی‌اسرائیل با هم به مسافرت رفتند. در ضمن سیر و سفر در غاری به عبادت خدا پرداختند، ناگهان سنگ بزرگی از قله کوه فرود آمد و بر در غار افتاد و دهانه غار گرفته شد، بیرون آمدنشان دیگر ممکن نبود. طوری‌که مرگ خود را حتمی می‌دانستند پس از گفتگو و چاره اندیشی […]

ریاکاری هارون و بنای مسجد

هارون الرشید در بغداد مسجدی احداث کرد و بر سر در آن نام خود را نوشت ، روزی که برای بررسی به آن مسجد آمده بود بحلول رسید و گفت: چه ساخته ای؟ گفت خانه خدا را بنا کرده ام بهلول گفت: دستور بده تا اسم مرا به جای اسم تو بر دیوار نقش کنند. […]

وقف مسجد و جریان بهلول

می‌گویند: مسجدی می ساختند بهلول سر رسید و پرسید چه می‌کنید؟ گفتند: مسجد می سازیم، گفت: برای چه؟ پاسخ دادند: برای چه ندارد برای رضای خدا. بهلول خواست میزان اخلاص بانیان خیر را به خودشان بفهماند، محرمانه سفارش داد سنگی تراشیدند و روی آن نوشتند «مسجد بهلول » شبانه آن را بالای سر در مسجد […]