رعایت بیت المال شهید صیاد شیرازی
در شهریور 1374، برای برداشتهای تصویری و ضبط و ثبت مصاحبههای تعـدادی از فرماندهان، رفته بودیم کردستان. در گردنه صلوات آباد بودیم که آخرین مصاحبهها با تعدادی از فرماندههای سـپاه و ارتش به پایان رسـید. بعـد از اتمام کار، شهید صـیّاد به برادر فیلمبردار گفت: «چقدر از این فیلم خالی مانده است؟» فیلم بردار جواب […]
شهید جواد آخوندی
«وقتی خبر میرسید که جواد به روستا میآید، همه اهالی ده خوشحال میشدند و به استقبال او میآمدند. سر راهش میایستادند و گریه میکردند. یک روز که خبر آمدن شـهید آخوندی همه جای روسـتا را گرفته بود، معلم مدرسه، همه بچه ها را جمع کرد و به اسـتقبال جواد رفت و دسته گلی را که […]
وقتی خانواده شهید به مراسم عقدم آمدند
از زمان مجردی دوست داشتم خانواده شهید رضا طاهر در مراسم عقدم حضور داشته باشند. ولی آن روز، ولادت خانم بود و وقتی رفتیم دعوتشان کنیم گفتند سرشان شلوغ است و احتمالا نمیتوانند حضور داشته باشند. دلم شکست. به مادرش گفتم داداش رضا خودش درست میکند تا بیایید مطمئنم! وقتی خطبه را خواندند نگاه کردم […]
سیزده سال قرآن را با تدبر خواندم
زید فرزند امام سجاد علیه السلام از مردان نمونه تاریخ است که در تمامی ابعاد مانند عرفان، زهد، جهاد، شجاعت، علم و فقاهت، بیداری، هجرت و… پس از امامان، بینظیر بود. قابل ذکر است که در نگین انگشتر او که خط فکری او را نشان می داد، نوشته شده بود: اصبر توجه اصدق تنجع یعنی […]
دعوا بر سر شهادت
جنگ در آستانه شروع شدن بود، مسلمانان مؤمن سعی میکردند که هر چه زودتر خود را به سپاهیان اسلام برسانند، در این میان جریان زیبایی پیش آمد که توجه همگان را به خود جلب مینمود و آن پدر و پسری بودند که برای نوبت گرفتن در جهاد و شهادت با هم منازعه و دعوا داشتند. […]
بانویی دلاور و مخلص
«برکه» دختر ثعلبه بن عود بود، و بخاطر اینکه نام یکی از پسرانش «ایمن» بود او را «ام ایمن» میگفتند. «ام ایمن» از بانوان آگاه و شجاع و مخلص که همواره با خاندان نبوت بود و در حد توان خود از محضر حضرت زهرا علیهاالسلام در بهره گیری از علوم و دانشها و ارزشهای اسلامی […]
جنازه ای که شتر حملش نکرد
مسلمانان گروه گروه به سوی جبهه جنگ احد می شتافتند. عمرو بن جموح که مردی لنگ بود، چهار پسر دلاور مانند شیر داشت، همه در کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله عازم جبهه بودند. شور و شوق سربازان احساسات پاک عمرو بن جموح را تحریک کرد تصمیم گرفت که او نیز در جبهه […]
مرگ،نه؛شهادت
پدرم، مسئول جهاد شهر دیواندره بود؛ البته ایشان روحیه یک مسئول را نداشت؛ چون مثلاً اگر قرار بود در جایی خانه ای بسازند، میرفت با آن سن و سال بالا، یک روز تمام آنجا کارگری می کرد و بعد به بقیه میگفت این طوری کار کنید! صبح تا شب از این طرف به آن […]
اسیر محبتت شدم
شهید نصراللهی، مسئول سپاه بانه، از نماز جمعه که برگشت نام یکی از زندانیها را برد و گفت: بروید آزادش کنید! گفتند: چرا؟ نمیشود! آن پسر با کوملهها همکاری دارد و برایشان بار برده است. گفت: من به مادرش قول دادهام که آزادش میکنم! به ایشان گفتند: نباید به خاطر گریه و زاری یک مادر، […]
اثر یقین در شب عاشورا
شب عاشورا زینب سلام الله علیها رو به امام حسین علیه السلام عرض می کند: برادرم نکند اصحاب تو فردا ترا رها کنند و تنها بگذارند؟ حضرت فرمود بخدا قسم آنها را امتحان کردم آنقدر به شهادت علاقمندند همانند مأنوس بودن طفل به شیر پستان مادر. شب عاشورا وقتی حضرت سخنرانی کرد و اجازه داد […]